عضو شوید



:: فراموشی رمز عبور؟

عضویت سریع

براي اطلاع از آپيدت شدن وبلاگ در خبرنامه وبلاگ عضو شويد تا جديدترين مطالب به ايميل شما ارسال شود



این وبلاگ رو تقدیم میکنم به تمام دختر وپسرای که عاشقند و پای عشقشان میماند........حتی کسانی عاشق نیستند..............نظر یادتون نره (این وبلاگ متعلق به تمامی مردم میباشد)

لطفا نظر گرم خود را در مورد وبلاگ بدید؟

تبادل لینک هوشمند
برای تبادل لینک  ابتدا ما را با عنوان د نــیــای عــــاشـقــــ��ـــــــــــــ ــــى و آدرس love859.LoxBlog.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.







نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 1
بازدید دیروز : 8
بازدید هفته : 1
بازدید ماه : 1900
بازدید کل : 64025
تعداد مطالب : 226
تعداد نظرات : 107
تعداد آنلاین : 1


فال عشق

آمار مطالب

:: کل مطالب : 226
:: کل نظرات : 107

آمار کاربران

:: افراد آنلاین : 1
:: تعداد اعضا : 4

کاربران آنلاین


آمار بازدید

:: بازدید امروز : 1
:: باردید دیروز : 8
:: بازدید هفته : 1
:: بازدید ماه : 1900
:: بازدید سال : 7070
:: بازدید کلی : 64025

RSS

Powered By
loxblog.Com

مجال هن هـمین باشد که پـنـهـان عشق او ورزم....

ای ستاره ها.....
دو شنبه 6 تير 1390 ساعت 18:0 | بازدید : 602 | نوشته ‌شده به دست علیرضا | ( نظرات )

ای ستاره ها که بر فراز آسمان

 

با نگاه خود اشاره گر نشسته اید

ای ستاره ها که از ورای ابر ها

بر جهان ما نظاره گر نشسته اید

آری این منم که در دل سکوت شب

نامه های عاشقانه پاره میکنم

ای ستاره ها اگر بمن مدد کنید

دامن از غمش پر از ستاره میکنم

با دلی که بوئی از وفا نبرده است

جور بی کرانه و بهانه خوش تر است

در کنار این مصاحبان خود پسند

ناز و عشوه های زیرکانه خوش تر است

ای ستاره ها چه شد در نگاه من

دیگر ان نشاط و نغمه و ترانه مرد؟

ای ستاره ها چه شد که بر لبان او

اخر ان نوای گرم عاشقانه مرد؟

جام باده سر نگون و بسترم تهی

سر نهاده ام بروی نامه های او

سر نهاده ام که در میان این سطور

جستجو کنم نشانی از وفای او

ای ستاره ها مگر شما هم اگهید

از دو روئی و جفای ساکنان خاک

که این چنین به قلب اسمان نهان شدید

ای ستاره ها،ستاره های خوب و پاک

من که پشت پا زدم به هر چه هست و نیست

تا که کام او ز عشق خود روا کنم

لعنت خدا به من اگر بجز جفا

زین پس به عاشقان باوفا کنم

ای ستاره ها که همچو قطزه های اشک

سر بدامن سیاه شب نهاده اید

ای ستاره ها کز ان جهان جاویدان

روزنی بسوی این جهان گشاده اید

رفته است و مهرش از دلم نمی رود

ای ستاره ها ،چه شد که او مرا نخواست؟

ای ستاره ها،ستاره ها،ستاره ها

پس دیار عاشقان جاودان کجاست؟



:: موضوعات مرتبط: شعر , عاشقانه , ,
|
امتیاز مطلب : 68
|
تعداد امتیازدهندگان : 21
|
مجموع امتیاز : 21
می دانم که......
دو شنبه 6 تير 1390 ساعت 17:54 | بازدید : 662 | نوشته ‌شده به دست علیرضا | ( نظرات )

 

مي دانم که مرا

 

از ياد خواهي برد ولي هيچگاه يادت را از باغ ذهنم نخواهم چيد

مي دانم که مرا

با کوله بار غم در کوچه هاي پر از دلواپسي رها ميکني ولي من

تا هميشه همچون خار ، در کنار تو گل خواهم ماند

مي دانم که

در سکوت دلنشين شبت ، فانوس تنهاي ات نبودم ولي

از درون شعله مي کشيدم

مي دانم که

سايه ام نامهربانتر از هميشه بود ولي هميشه در کوچه هاي

دلتنگي ات مرهم زخم هاي کهنه ات بود

ولی تو هیچ وقت .....................



:: موضوعات مرتبط: شعر , عاشقانه , ,
|
امتیاز مطلب : 43
|
تعداد امتیازدهندگان : 13
|
مجموع امتیاز : 13
سرود غم ها.......
دو شنبه 6 تير 1390 ساعت 17:52 | بازدید : 618 | نوشته ‌شده به دست علیرضا | ( نظرات )

تنها تر از یه پاییز دل خون تر از یه ابرم

 

نیستی و باز به یادت عکساتو بغل می کردم

از دست رفتن نفسهام نبض خیس توچشمام

غیر تو توفکر من نیست این دل که بی تو تنهاست

خسته تر از سکوتم آه سردی توی سینه ام

با این دردای کهنم باز پنهان براهت می نشینم

از تو دورم گل من نیستی و باز بی قرارم

تا برگردی به خونه سر روی اشکام میزارم

اون وقت که نیست امیدی توی راه جدای

اون رفت و خاطراتم می خونن باز کجای

من قصه ی یه دردم شمعی تنها توبادم

خاک حسرت رو دوشم بازم چشماته بیادم

آه و افسوس خدایا آه ای رفته تو رویا

آه ای خسته ز دنیا آه ای مرده تو غم ها

بشنو از من خدایا روی موجه یه دریا

می خونم سرود غم ها با یاد یه ماه زیبا



:: موضوعات مرتبط: شعر , عاشقانه , ,
|
امتیاز مطلب : 47
|
تعداد امتیازدهندگان : 15
|
مجموع امتیاز : 15
به هیچ می اندیشم.....
دو شنبه 6 تير 1390 ساعت 17:49 | بازدید : 615 | نوشته ‌شده به دست علیرضا | ( نظرات )

شبها وقتی من و دل تنهای تنها می مونیم

 

واسه هم قصه ای از روز جدائی می خونیم

میگم ای دل ، دل آلوده ی درد اگه روزی بکشم ناله سرد

آه و نالم می گیره دومنشون رو آتیش عشق می سوزونه همشون رو

شبها وقتی منو دل تنهای تنها می مونیم

واسه هم قصه ای از روز جدائی می خونیم

تو مصیبت کشی ای دل،می دونم میون آتیشی ای دل ، می دونم

داری پرپر می زنی ، جون می کنی اینو از اشکهای چشمات می خونم

شبها وقتی من و دل تنهای تنها می مونیم

واسه هم قصه ای از روز جدائی می خونیم

دیگه دل طفلکی دیوونه شده مثل من ، در به در از خونه شده

نداره هیچکس و این دل،می دونم دیوونه ، همدم دیوونه شده



:: موضوعات مرتبط: شعر , عاشقانه , ,
|
امتیاز مطلب : 53
|
تعداد امتیازدهندگان : 16
|
مجموع امتیاز : 16
مهمان ناخوانده
دو شنبه 6 تير 1390 ساعت 17:44 | بازدید : 750 | نوشته ‌شده به دست علیرضا | ( نظرات )

  غم اومده خونه ی من انگشت بردر میزنه

مهمون ناخونده ی من هر شب به من سر میزنه

 

این غمه که هی در میزنه، دلم براش پر میزنه

مهمون نا خونده ی من هر شب به من سر میزنه

 

زندگی زندون منه بعد از خدا گواه من چشم های گریون منه

ای غم بیا ای غم بیا خوش اومدی خونه ی من

 

یه وقت نشه هوس کنی بری از این خونه ی من

دل کوچیکه،عشق دیگه جای تو نیست

خونه کرده تو دلم غم ، دیگه مآوای تو نیست

 

خونه ی کوچیک تو ، تو این دل ویرونه منه

جای تو غم همیشه در رگ و خون منه

 

مهمون ناخونده صاحب خونه ی من

شب نشین شب تنهایی و محفل منه

 

مهمون ناخونده صاحب خونه ی دلم شد

شب نشین شب تنهایی و محفلم شده

 



:: موضوعات مرتبط: شعر , عاشقانه , ,
|
امتیاز مطلب : 61
|
تعداد امتیازدهندگان : 17
|
مجموع امتیاز : 17
دو شنبه 6 تير 1390 ساعت 17:27 | بازدید : 578 | نوشته ‌شده به دست علیرضا | ( نظرات )

اگر دلبر ز من دلگیر باشد / علاج رفتنش شب گیر باشد

به پابوس تو دلبر خواهم آمد / اگر در گردنم زنجیر باشد . . .

.

.

.

ادامه در ادامه مطلب



:: موضوعات مرتبط: عاشقانه , ,
|
امتیاز مطلب : 45
|
تعداد امتیازدهندگان : 15
|
مجموع امتیاز : 15
:: ادامه مطلب ...
قطرات عاشقانه
دو شنبه 6 تير 1390 ساعت 12:21 | بازدید : 504 | نوشته ‌شده به دست | ( نظرات )

 

 

 

شب گریه های زار امانم نمی دهد

نفرین روزگار امانم نمی دهد

 

گفتم ز سوز دل بنویسم برای تو

چشمان اشکبار امانم نمی دهد

 

یکدم به چشم خسته من خواب ره نیافت

سودای انتظار امانم نمی دهد

 

هر صبح و شام زخم زبانها و طعنه ی

پنهان و آشکار امانم نمی دهد

 

دلتنگ پرسه های غروب خزان شدم

افسوس... این بهار امانم نمی دهد

 

صد بار توبه کردم و صد ره شکستمش

چون نفس نا بکار امانم نمی دهد

 

گفتم ز یاد می برمش بعد از این ، ولی

این قلب بی قرار امانم نمی دهد



:: موضوعات مرتبط: شعر , عاشقانه , ,
|
امتیاز مطلب : 56
|
تعداد امتیازدهندگان : 16
|
مجموع امتیاز : 16
نازنینم......
یک شنبه 5 تير 1390 ساعت 10:46 | بازدید : 556 | نوشته ‌شده به دست علیرضا | ( نظرات )

 

نازنينـــــــــــــــــــم !

بي تو اينجا نا تمام افتاده ام

پخته اي بودم که خام افتاده ام

گفته بودي تا که عاقلتر شوم

آه ، مي خواهي مگر کافر شوم

من سري دارم که مي خواهد کمند

حالتي دارم که محتاجم به بند

کاشکي در گردنم زنجير بود

کاشکي دست تو دامنگيربود

عقل ما سرمايه دردسر است

من جهان را زير وبالا کرده ام

عشق خود را در تــــــو پيدا کرده ام

من دگر از هر چه جز دل خسته ام

عهد ياري با دل دل بسته ام

بر لب تو خنده مجنوني ام

خنده تو رنگي از دلخونيم



:: موضوعات مرتبط: شعر , عاشقانه , ,
|
امتیاز مطلب : 53
|
تعداد امتیازدهندگان : 17
|
مجموع امتیاز : 17
اولين باري كه عاشقت شدم...
جمعه 3 تير 1390 ساعت 13:52 | بازدید : 707 | نوشته ‌شده به دست | ( نظرات )
اولین باری که عاشقت شدم یادته ؟
من یه کرم سیب بودم و تو یه کرم ابریشم ...
من به تو قول دادم دیگه هیچوقت سیب نخورم و تو هم قول دادی دور خودت پیله نزنی
ولی نمی دونم چی شد که من طاقت نیاوردم و فقط یه خورده سیب خوردم و تو هم از غصه دور خودت پیله بستی...
حالا دومین باره که عاشقت شدم
اما من هنوز یه کرم سیب هستم و تو یه پروانه خوشگل
تو پر زدی و رفتی و من موندم و سیب هایی که جایی برای خورده شدنشون نمونده ...
از هر چی سیبه منتنفرم...



:: موضوعات مرتبط: عاشقانه , جملات زیبای عاشقانه , ,
|
امتیاز مطلب : 64
|
تعداد امتیازدهندگان : 18
|
مجموع امتیاز : 18
عشقي كه ميليون ها آدم با آن گريه كردند...
جمعه 3 تير 1390 ساعت 13:42 | بازدید : 550 | نوشته ‌شده به دست | ( نظرات )

گفته شده است که عکس این دو پرنده در کشور اکراین گرفته شده است. میلیون ها نفر در کشور آمریکا و اروپا با دیدن این عکس ها گریه کرده اند. عکاس این عکسsها آنها را به بالاترین قیمت ممکن به روزنامه های فرانسه فروخته است و تمام نسخه های روزنامه در روز انتشار این عکس بطور کامل فروخته شده است.


 


 


 

"برای خواندن داستان و مشاهده عکس ها به ادامه مطلب مراجعه کنید"


 

(حتما نظر بدین)




 



:: موضوعات مرتبط: عاشقانه , داستان های عاشقانه , ,
|
امتیاز مطلب : 48
|
تعداد امتیازدهندگان : 14
|
مجموع امتیاز : 14
:: ادامه مطلب ...
عشق یعنی...
جمعه 3 تير 1390 ساعت 13:36 | بازدید : 529 | نوشته ‌شده به دست | ( نظرات )

 

تصاوير جديد زيباسازی وبلاگ , سايت پيچك » بخش تصاوير زيباسازی » سری هفتم www.pichak.net كليك كنيد

عشق یعنی مستی و دیوانگی

عشق یعنی با جهان بیگانگی

عشق یعنی شب نخفتن تا سحر

عشق یعنی سجده ها با چشم تر

عشق یعنی سر به دار آویختن

عشق یعنی اشک حسرت ریختن

عشق یعنی در جهان رسوا شدن

عشق یعنی مست و بی پروا شدن

عشق یعنی سوختن یا ساختن

عشق یعنی زندگی را باختن

عشق یعنی انتظار و انتظار

عشق یعنی هرچه بینی عکس یار

عشق یعنی دیده بر در دوختن

عشق یعنی در فراقش سوختن

عشق یعنی لحظه های التهاب

عشق یعنی لحظه های ناب ناب

عشق یعنی سوز نی ، آه شبان




:: موضوعات مرتبط: شعر , عاشقانه , ,
|
امتیاز مطلب : 36
|
تعداد امتیازدهندگان : 11
|
مجموع امتیاز : 11
ای کاش ............
شنبه 28 خرداد 1390 ساعت 11:24 | بازدید : 558 | نوشته ‌شده به دست علیرضا | ( نظرات )


 

کاش می شد خالی از تشویش بود

برگ سبزی تحفه ی درویش بود

کاش تا دل می گرفت و می شکست

عشق می آمد کنارش می نشست

کاش با هر دل , دلی پیوند داشت

هر نگاهی یک سبد لبخند داشت

کاش لبخندها پایان نداشت

سفره ها تشویش آب ونان نداشت

کاش می شد ناز را دزدید و برد

بوسه رابا غنچه هایش چید و برد

کاش دیواری میان ما نبود

بلکه می شد آن طرف تر را سرود

کاش من هم یک قناری می شدم

درتب آواز جاری می شدم

آی مردم من غریبستانی ام

امتداد لحظه ای بارانیم

شهر من آن سو تر از پروازهاست

در حریم آبی افسانه هاست

شهر من بوی تغزل می دهد

هرکه می آید به او گل می دهد

دشتهای سبز , وسعتهای ناب

نسترن , نسرین , شقایق , آفتاب

باز این اطراف حالم را گرفت

لحظه ی پرواز بالم را گرفت

می روم آن سو تو را پیدا کنم

در دل آینه جایی باز کنم .



:: موضوعات مرتبط: شعر , عاشقانه , ,
|
امتیاز مطلب : 53
|
تعداد امتیازدهندگان : 17
|
مجموع امتیاز : 17
کمکم کن
دو شنبه 23 خرداد 1390 ساعت 13:10 | بازدید : 640 | نوشته ‌شده به دست علیرضا | ( نظرات )

حست ميکنم نه نزديکتر به رگهايم بلکه در رگهايم ...

 

حست ميکنم نه آن دور نه در آسمان نه در کعبه بلکه در دستانم....

حس ميکنمت عزيزدل ...

در دلم در قلبم در زبانم درچشمانم ...

تو اينجايي ،هميشه بودي من نبودم وشرمسارم از نبودنم تو هميشه حاضربوده اي ومن غايب...

تو هميشه دلنگرانم بوده اي اين من بوده ام که تورا نديده ام ...

تو وفاکردي باصدجفايت ومن جفاکردم باصد وفايم ....

تو آني که آني مرا تنها نگذاشتي ومن مني هستم که فقط من بودم ...

تو ،تو،تو،آه از تو....

ادامه در ادامه مطلب



:: موضوعات مرتبط: شعر , عاشقانه , ,
|
امتیاز مطلب : 58
|
تعداد امتیازدهندگان : 19
|
مجموع امتیاز : 19
:: ادامه مطلب ...
خوشبختی....
دو شنبه 12 ارديبهشت 1390 ساعت 10:51 | بازدید : 625 | نوشته ‌شده به دست علیرضا | ( نظرات )

عمر رفته، راه بسته، غنچه اي زرد و شكسته

 

سایه شب، برکه شور، من و این پاهای خسته

تو و تنهایی و وحشت، من و درد و غم و محنت

یه بغل دلواپسی ها، میون دلم نشسته

قصه غم، غربت تو، ترس از این بی کسی ها

روزگار بی وفایی، یه هوا عهد شکسته

این تموم قصه هامه، همه دار و ندارم

می دونم، تو هم می دونی، که جونم به جونت بسته

پس بیا غم و رها کن، موندنی ها رو صدا کن

بيا تا با هم بچینیم، گل سرخ دسته به دسته

نا امیدی خود مرگه، روز خوشبختی رسیده

آخر خوب و ببینیم، شب دلتنگی گذشته



:: موضوعات مرتبط: شعر , عاشقانه , ,
|
امتیاز مطلب : 93
|
تعداد امتیازدهندگان : 29
|
مجموع امتیاز : 29
تنهایی رو دوست دارم....
دو شنبه 12 ارديبهشت 1390 ساعت 10:32 | بازدید : 576 | نوشته ‌شده به دست علیرضا | ( نظرات )

 

تنهايی را دوست دارم زيرا بی وفا نيست

 

تنهايی را دوست دارم زيرا عشق دروغی در آن نيست

 

تنهايی را دوست دام زيرا تجربه کردم

 

تنهايی را دوست دارم زيرا خداوند هم تنهاست

 

تنهايی را دوست دارم زيرا

 

در کلبه تنهایی هايم درانتظار خواهم گريست و انتظار

 

کشيدنم را پنهان خواهم کرد



:: موضوعات مرتبط: شعر , عاشقانه , ,
|
امتیاز مطلب : 99
|
تعداد امتیازدهندگان : 32
|
مجموع امتیاز : 32
یک شنبه 11 ارديبهشت 1390 ساعت 23:54 | بازدید : 665 | نوشته ‌شده به دست علیرضا | ( نظرات )

i-love-you-love-you

برخیز که غیر از تو مرا دادرسی نیست

گویی همه خوابند ، کسی را به کسی نیست

آزادی و پرواز از آن خاک به این خاک

جز رنج سفر از قفسی تا قفسی نیست

این قافله از قافله سالار خراب است

اینجا خبر از پیش رو و باز پسی نیست

تا آئینه رفتم که بگیرم خبر از خویش

دیدم که در آن آئینه هم جز تو کسی نیست

من در پی خویشم ، به تو بر می خورم اما

آن سان شده ام گم که به من دسترسی نیست

آن کهنه درختم که تنم زخمی برف است

حیثیت این باغ منم ، خار و خسی نیست

امروز که محتاج توام ، جای تو خالیست

فردا که می آیی به سراغم نفسی نیست

در عشق خوشا مرگ که این بودن ناب است

وقتی همه ی بودن ما جز هوسی نیست

 

 


:: موضوعات مرتبط: شعر , عاشقانه , ,
|
امتیاز مطلب : 98
|
تعداد امتیازدهندگان : 32
|
مجموع امتیاز : 32
یک شنبه 11 ارديبهشت 1390 ساعت 23:46 | بازدید : 639 | نوشته ‌شده به دست علیرضا | ( نظرات )

گریه کن تو میتونی

پیش اون نمی مونی

اون دیگه رفته، بسه تمومش کن

گریه کن، ته خط، عشق تو دیگه رفته

تو دله، یکی دیگه نشسته تمومش کن

چشم به راه، نشین اینجا، میمونی دیگه تنها

گریه نکن اون دیگه نمیاد خونه

دست بکش، دیگه از اون طفلکی، دل داغون

اون دیگه، خوش فکر نکن حال تو میدونه

تنها میمونی، اخه این و میدونی، مثل اون پیدا نمیشه

اشکات میریزه، اخه اون واسط عزیزه، توی قلبته همیشه

یادش می افتی، دلت اتیش میگیره، میگی کاش برگرده پیشت

راهی نداری، تو باید طاغت بیاری، اخه میدونی نمیشه



:: موضوعات مرتبط: شعر , عاشقانه , ,
|
امتیاز مطلب : 128
|
تعداد امتیازدهندگان : 38
|
مجموع امتیاز : 38
عشق یعنی........
چهار شنبه 7 ارديبهشت 1390 ساعت 13:53 | بازدید : 641 | نوشته ‌شده به دست علیرضا | ( نظرات )

http://dl.patoghestan.com/patoghestan/abbas/ax/love-pic/kart-postal-asheghaneh2/1a17cdde2ecbddf7123de15eb8867aa5.jpg 

عشق يعني يك سلام و يك درود
                                                                  عشق يعني درد و محنت در درون

عشق يعني يك تبلور يك سرود
                                                               عشق يعني قطره و دريا شدن

عشق يعني يك شقايق غرق خون
                                                                عشق يعني زاهد اما بت پرست

عشق يعني همچو من شيدا شدن
                                                                     عشق يعني همچو يوسف قعر چاه
 
عشق يعني بيستون كندن بدست
                                                         عشق يعني آب بر آذر زدن

عشق يعني چون محمد پا به راه
                                                              عشق يعني عالمي راز و نياز

عشق يعني با پرستو پرزدن
                                                                   عشق يعني رسم دل بر هم زدن
 
عشق يعني يك تيمم يك نماز
                                                                عشق يعني سر به دار آويختن

عشق يعني اشك حسرت ريختن
                                                                   عشق يعني شب نخفتن تا سحر

عشق يعني سجده ها با چشم تر
                                                                   عشق يعني مستي و ديوانگى

عشق يعني خون لاله بر چمن
                                                                     عشق يعني شعله بر خرمن زدن

عشق يعني آتشي افروخته
                                                                   عشق يعني با گلي گفتن سخن

عشق يعني معني رنگين كمان
                                                              
عشق يعني شاعري دلسوخته

عشق يعني قطره و دريا شدن
                                                                عشق يعني سوز ني آه شبان

عشق يعني لحظه هاي التهاب
                                                                  عشق يعني لحطه هاي ناب ناب

عشق يعني ديده بر در دوختن
                                                                 عشق يعني در فراقش سوختن

عشق يعني انتظار و انتظار
                                                                          عشق يعني هر چه بيني عكس يار

عشق يعني سوختن يا ساختن
                                                              عشق يعني زندگي را باختن

عشق يعني در جهان رسوا شدن
                                    عشق يعني مست و بي پروا شدن

عشق يعني با جهان بيگانگى

 



:: موضوعات مرتبط: شعر , عاشقانه , ,
|
امتیاز مطلب : 86
|
تعداد امتیازدهندگان : 27
|
مجموع امتیاز : 27
بیچاره دلم........
چهار شنبه 7 ارديبهشت 1390 ساعت 13:46 | بازدید : 699 | نوشته ‌شده به دست علیرضا | ( نظرات )

http://img.pixbaran.com/images/0qdxw2e9y1z1pqrlhjb.jpg

گر تن شود ازهجر تو بيمارچه بايد

ازدوري رويت شود اين کارچه بايد

غم پرشده درسينه غم ديده ام امشب

گر غم کُنَدم خسته وتب دار چه بايد

بيچاره دلم سرخوش برروي شما بود

اين دلخوشي هم رفته زديدارچه بايد

گفتي که بهار آيدو گلخنده زني باز

گرعمرمن آيد به سر اي يار چه بايد

با وعده نگردد دل ِغم ديده ما شاد

شادي نرسد ازتو گراين بارچه بايد

بايادرُخت دلخوشم اي دوست مددکن

گرگلبن عشق تو شود خار چه بايد.....

 



:: موضوعات مرتبط: شعر , عاشقانه , ,
|
امتیاز مطلب : 105
|
تعداد امتیازدهندگان : 33
|
مجموع امتیاز : 33
ترکم مکن
سه شنبه 6 ارديبهشت 1390 ساعت 19:32 | بازدید : 935 | نوشته ‌شده به دست | ( نظرات )

http://darkdiary.ru/user_data/photo/alone_girl.jpg

ترکم مکن ای عشق من بی همزبانم         تنها تو یی ای نازنین آرام جانم

اینجا کسی در سینه اش رویا ندارد            دل را سپردن تا ابد معنا ندارد

سردرگریبانم کسی هم درد من نیست       از عشق جز آلودگی چیزی ندیدم

از فصل های دوستی من دل بریدم             این زندگی دیگر سرو سامان ندارد

دیگر به عشق من کسی ایمان ندارد          دیگر نمی داند که را باید صدا زد

این قلب را تا کی به طوفان بلا زد               من باغبان فصل های انتظارم

                       تو خوب می دانی من اینجا بی قرارم



:: موضوعات مرتبط: شعر , عاشقانه , جملات زیبای عاشقانه , ,
|
امتیاز مطلب : 87
|
تعداد امتیازدهندگان : 26
|
مجموع امتیاز : 26
یک شعر بسیار زیبا
یک شنبه 4 ارديبهشت 1390 ساعت 21:15 | بازدید : 601 | نوشته ‌شده به دست علیرضا | ( نظرات )
 

نمی توانم به تو بگویم دوستت دارم
زیرا به چشم خویشتن دیده ام که این کلمه
چون زنان آوازه خوان سنگ فرش خیابان ها را پی می گیرد
و در میدان های بزرگ شهر چون روسپیان به هوس آلوده
و چون جذامیان از شهرها می رانندش
نمی توانم به تو بگویم دوستت دارم
زیرا شنیده ای که این کلمات در میکده ها
همراه با هذیان مستان به لفظ می آید
هنگامی که سخن دوستت دارم در خیابان های کلام گریزان می گردد
مردم به آن حمله ور و سنگسارش می کنند
و آن گاه به آسایشگاه روانی رهبری اش می کنند
نمی توانم به تو بگویم دوستت دارم
زیرا سخنی که بین لبانم برای نثارت برگرفته ام
پاکیزه و شفاف چون پروانه ای از نور است
و هرگاه که لبانم را ترک کرد به سوی دشت های سکوت پرمی گیرد
نمی توانم به تو بگویم دوستت دارم
زیرا نمی خواهم در پرگرفتن این سخن به سویت، دوستان دشمن
با تعریف ها و بذله گویی شان آلوده اش کنند
نمی توانم به تو بگویم دوستت دارم
اما قادرم دوستت دارم را
به آرامی وقتی تو در خوابی با تمام وجودم بالای پیشانی ات کتابت کنم
تا سرانگشتان رؤیاهایت آن را برگیرند

 



:: موضوعات مرتبط: شعر , عاشقانه , ,
|
امتیاز مطلب : 41
|
تعداد امتیازدهندگان : 12
|
مجموع امتیاز : 12
جمعه 2 ارديبهشت 1390 ساعت 8:33 | بازدید : 553 | نوشته ‌شده به دست علیرضا | ( نظرات )

روشن از پرتو رویت نظری نیست که نیست

 

منت خاک درت بر بصری نیست که نیست

 

ناظر روی تو صاحب نظرانند آری

 

سر گیسوی تو در هیچ سری نیست که نیست

 

اشک غماز من ار سرخ برآمد چه عجب

 

خجل از کرده خود پرده دری نیست که نیست

 

تا به دامن ننشیند ز نسیمش گردی

 

سیل خیز از نظرم رهگذری نیست که نیست

 

تا دم از شام سر زلف تو هر جا نزنند

 

با صبا گفت و شنیدم سحری نیست که نیست

 

من از این طالع شوریده برنجم ور نی

 

بهره مند از سر کویت دگری نیست که نیست

 

از حیای لب شیرین تو ای چشمه نوش

 

غرق آب و عرق اکنون شکری نیست که نیست

 

مصلحت نیست که از پرده برون افتد راز

 

ور نه در مجلس رندان خبری نیست که نیست

 

شیر در بادیه عشق تو روباه شود

 

آه از این راه که در وی خطری نیست که نیست

 

آب چشمم که بر او منت خاک در توست

 

زیر صد منت او خاک دری نیست که نیست

 

از وجودم قدری نام و نشان هست که هست

 

ور نه از ضعف در آن جا اثری نیست که نیست

 

غیر از این نکته که حافظ ز تو ناخشنود است

 

در سراپای وجودت هنری نیست که نیست


:: موضوعات مرتبط: شعر , عاشقانه , ,
|
امتیاز مطلب : 35
|
تعداد امتیازدهندگان : 14
|
مجموع امتیاز : 14
مطرب عشق(حافظ)
جمعه 2 ارديبهشت 1390 ساعت 8:30 | بازدید : 681 | نوشته ‌شده به دست علیرضا | ( نظرات )

مطرب عشق عجب ساز ونوایی دارد

نقش هر نغمه که زد راه به جایی دارد
عالم از ناله عشاق مبادا خالی
که خوش اهنگ وفرح بخش هوایی داد
پیردردری کش ما گرچه ندارد زروزور
خوش عطابخش وخطاپوش خدایی دارد
محترم دار ولم کاین مگس قندپرست
تا هوا خواه تو شد فر همایی دارد
از عدالت نبود دور گرش پرسد حال
پادشاهی که به همسایه گدایی دارد
اشک خونین بنمودم به طبیبان گفتند
درد عشق است جگر سوز دوایی دارد
ستم از غمزه میاموز که در مکتب عشق
هر عمل اجری وهرکرده جزایی دارد
نغز گفت ان بت ترسا بچه باده پرست
شادی روی کسی خور که صفایی دارد
خسروا حافظ درگاه نشین فاتحه خواند
و از زبان تو تمنای دعایی دارد

 



:: موضوعات مرتبط: شعر , عاشقانه , ,
|
امتیاز مطلب : 43
|
تعداد امتیازدهندگان : 13
|
مجموع امتیاز : 13
جمعه 2 ارديبهشت 1390 ساعت 8:27 | بازدید : 699 | نوشته ‌شده به دست علیرضا | ( نظرات )

سينه مالامال درد است ای دريغا مرهمی
دل ز تنهايی به جان آمد خدا را همدمی

 چشم آسایش که دارد از سپهر تیزرو
ساقیا جامی به من ده تا بیاسایم دمی

 زيرکی را گفتم اين احوال بين خنديد و گفت
صعب روزی بوالعجب کاری پريشان عالمی

سوختم در چاه صبر از بهر آن شمع چو گل
شاه ترکان فارغ است از حال ما کو رستمی
در طريق عشقبازی امن و آسايش بلاست
ريش باد آن دل که با درد تو خواهد مرهمی
اهل کام و ناز را در کوی رندی راه نيست
ره روی بايد جهان سوزی نه خامی بی‌غمی
آدمی در عالم خاکی نمی‌آيد به دست
عالمی ديگر ببايد ساخت و از نو آدمی
خيز تا خاطر بدان ترک سمرقندی دهيم
کز نسيمش بوی جوی موليان آيد همی
گريه ی حافظ چه سنجد پيش استغنای عشق
کاندر اين دريا نمايد هفت دريا شبنمی


:: موضوعات مرتبط: شعر , عاشقانه , ,
|
امتیاز مطلب : 23
|
تعداد امتیازدهندگان : 10
|
مجموع امتیاز : 10
یوسف گمگشته....
جمعه 2 ارديبهشت 1390 ساعت 8:26 | بازدید : 661 | نوشته ‌شده به دست علیرضا | ( نظرات )

يوسف گمگشته بازآيد به کنعان غم مخور
کلبه احزان شود روزي گلستان غم مخور
اي دل غمديده حالت به شود دل بد مکن

 

وين سر شوريده بازآيد به سامان غم مخور

 

گر بهار عمر باشد باز بر تخت چمن
چتر گل در سر کشي اي مرغ خوشخوان غم مخور
دور گردون گر دو روزي بر مراد ما نرفت

 

دايما يک سان نباشد حال دوران غم مخور

 

هان مشو نوميد چون واقف نه‌اي از سر غيب
باشد اندر پرده بازي‌هاي پنهان غم مخور
اي دل ار سيل فنا بنياد هستي برکند

 

چون تو را نوح است کشتيبان ز طوفان غم مخور
در بيابان گر به شوق کعبه خواهي زد قدم

 

سرزنش‌ها گر کند خار مغيلان غم مخور
گر چه منزل بس خطرناک است و مقصد بس بعيد

 

هيچ راهي نيست کان را نيست پايان غم مخور
حال ما در فرقت جانان و ابرام رقيب

 

جمله مي‌داند خداي حال گردان غم مخور
حافظا در کنج فقر و خلوت شب‌هاي تار

 

تا بود وردت دعا و درس قرآن غم مخور


:: موضوعات مرتبط: شعر , عاشقانه , ,
|
امتیاز مطلب : 37
|
تعداد امتیازدهندگان : 12
|
مجموع امتیاز : 12
ای پادشه خوبان داد از غح تنهای...
جمعه 2 ارديبهشت 1390 ساعت 8:18 | بازدید : 757 | نوشته ‌شده به دست علیرضا | ( نظرات )

 

اي پادشه خوبان داد از غم تنهايي دل بي تو به جان آمد وقت است كه باز آيي

اي كه در كشتن ما هيچ مدارا نكني سود و سرمايه بسوزي و محابا نكني

 

ديده ما چو اميد تو درياست، چرا به تفرج گذري بر لب دريا نكني

 

گفتند خلايق كه تويي يوسف ثاني چو نيك بديدم به حقيقت به از آني

 

تشبيه دهانت نتوان كرد به غنچه هرگر نبود غنچه بدين تنگ دهاني

 

گويي بدهم كامت و جانت بستانم ترسم ندهي كامم و جان بستاني

 

سينه مالامال درد است اي دريغا مرهمي دل ز تنهايي به جان آمد خدايا همدمي

 

تو كه كيميا فروشي نظري به قلب ما كن كه بضاعتي نداريم و فكنده ايم دامي

 

به كجا برم شكايت به كه گويم اين حكايت كه لبت حيات ما بود و نداشتي دوامي

 

هزار جهد كردم كه يار من باشي مراد بخش دل بيقرار من باشي

 

نوبهار است در آن كوش كه خوشدل باشي كه بسي گل بدمد بازو تو در گل باشي

 

اي كه دايم به خويش مغروري گر تو را عشق نيست بد معزوري

 

روزگاريست كه مارا نگران مي داري مخلصان را نه به وضع دگران مي داري

 

داني مراد حافظ از اين درد و غصه چيست از تو كرشمه يي و ز خسرو عنايتي

 

اي كه با سلسله زلف دراز آمدي فرصتت باد كه ديوانه نواز آمده ايي

 

ساعتي ناز مفرما وبگردان عادت چون به پرسيدن ارباب نياز آمده يي

 

اي پيك راستان خبر يار ما بگو احوال گل به بلبل دستان سرا بگو

 

عمريست تا دلت ز اسيران زلف ماست غافل ز حفظ جانب يار خود مشو

 

اي نور چشم من سخني هست گوش كن چون ساغرت پر است بنوشان و نوش كن

 

در راه عشق،وسوسه ي اهريمن بسيست پيش آي و گوش دل به پيام سروش كن

 

 



:: موضوعات مرتبط: شعر , عاشقانه , ,
|
امتیاز مطلب : 51
|
تعداد امتیازدهندگان : 14
|
مجموع امتیاز : 14
فقیر
چهار شنبه 31 فروردين 1390 ساعت 10:59 | بازدید : 585 | نوشته ‌شده به دست علیرضا | ( نظرات )

اي بينوا ، كه فقر تو ، تنها گناه توست !
در گوشه اي بمير! كه اين راه ، راه توست

اين گونه گداخته ، جز داغ ننگ نيست
وين رخت پاره ، دشمن حال تباه توست

در كوچه هاي يخ زده ، بيمار و دربدر
جان مي دهي و مرگ تو تنها پناه توست

باور مكن كه در دل شان مي كند اثر
اين قصه هاي تلخ كه در اشك و آه توست

اينجا لباس فاخر و پول كلان بيار
تا بنگري كه چشم همه عذرخواه توست

در حيرتم كه از چه نگيرد درين بنا
اين شعله هاي خشم كه در هر نگاه توست !



:: موضوعات مرتبط: شعر , عاشقانه , ,
|
امتیاز مطلب : 36
|
تعداد امتیازدهندگان : 12
|
مجموع امتیاز : 12
کوچه
چهار شنبه 31 فروردين 1390 ساعت 10:45 | بازدید : 558 | نوشته ‌شده به دست علیرضا | ( نظرات )

 
بي تو، مهتاب‌شبي، باز از آن كوچه گذشتم،
همه تن چشم شدم، خيره به دنبال تو گشتم،
شوق ديدار تو لبريز شد از جام وجودم،
شدم آن عاشق ديوانه كه بودم.
در نهانخانة جانم، گل ياد تو، درخشيد
باغ صد خاطره خنديد،
عطر صد خاطره پيچيد:
يادم آم كه شبي باهم از آن كوچه گذشتيم
پر گشوديم و در آن خلوت دل‌خواسته گشتيم
ساعتي بر لب آن جوي نشستيم.
تو، همه راز جهان ريخته در چشم سياهت.
من همه، محو تماشاي نگاهت.
آسمان صاف و شب آرام
بخت خندان و زمان رام
خوشة ماه فروريخته در آب
شاخه‌ها دست برآورده به مهتاب
شب و صحرا و گل و سنگ
همه دل داده به آواز شباهنگ
يادم آيد، تو به من گفتي:
-” از اين عشق حذر كن!
لحظه‌اي چند بر اين آب نظر كن،
آب، آيينة عشق گذران است،
تو كه امروز نگاهت به نگاهي نگران است،
باش فردا، كه دلت با دگران است!
تا فراموش كني، چندي از اين شهر سفر كن!
با تو گفتم:‌” حذر از عشق!؟ - ندانم
سفر از پيش تو؟ هرگز نتوانم،
نتوانم!
روز اول، كه دل من به تمناي تو پر زد،
چون كبوتر، لب بام تو نشستم
تو به من سنگ زدي، من نه رميدم، نه گسستم ...“
باز گفتم كه :  تو صيادي و من آهوي دشتم
تا به دام تو درافتم همه جا گشتم و گشتم
حذر از عشق ندانم، نتوانم!
اشكي از شاخه فرو ريخت
مرغ شب، نالة تلخي زد و بگريخت ...
اشك در چشم تو لرزيد،
ماه بر عشق تو خنديد!
يادم آيد كه : دگر از تو جوابي نشنيدم
پاي در دامن اندوه كشيدم.
نگسستم، نرميدم.
رفت در ظلمت غم، آن شب و شب‌هاي دگر هم،
نه گرفتي دگر از عاشق آزرده خبر هم،
نه كني ديگر از آن كوچه گذر هم ...
بي تو، اما، به چه حالي من از آن كوچه گذشتم!



:: موضوعات مرتبط: شعر , عاشقانه , ,
|
امتیاز مطلب : 37
|
تعداد امتیازدهندگان : 11
|
مجموع امتیاز : 11
سه شنبه 30 فروردين 1390 ساعت 16:3 | بازدید : 630 | نوشته ‌شده به دست علیرضا | ( نظرات )

 
به هر جا که نگاه میکنم تو را میبینم. تصویر تو تنها
 
چیزیست که چشمهایم باور میکند. دستان لرزانم را
 
دراز میکنم تا صورت مهربانت را لمس کنم اما به
 
یکباره محو میشود و من به یاد میاورم که تو در کنار
 
من نیستی. چشمهایم را آرام می بندم، صدایت در
 
گوشم میپیچد، طنین خنده هایت همه جا را پر
 
میکند، بی اختیار لبخند میزنم ولی صدایت دور و
 
دورتر میشود و ......من به یاد میاورم که باز هم تو
 
نیستی. چه شیرین است تمام لحظه ها را به یاد تو بودن
 

دلم میخواد با تو در کنار ساحل بنشینم سرم را
 
روی شانه ات بگذارم و امواج آبی را نگاه کنم و به
 
آواز امواج گوش بسپارم. دلم برای آرامش نیلگون
 
امواج تنگ شده ، دلم برای چشمهای زیبای تو تنگ
 
شده، دلم هوایت را کرده است


:: موضوعات مرتبط: شعر , عاشقانه , ,
|
امتیاز مطلب : 53
|
تعداد امتیازدهندگان : 16
|
مجموع امتیاز : 16
ای شب....
سه شنبه 30 فروردين 1390 ساعت 16:0 | بازدید : 613 | نوشته ‌شده به دست علیرضا | ( نظرات )

ای شب از رویای تو رنگین شده
سینه از درد توام سنگین شده
ای به روی چشم من گسترده خویش
شادیم بخشیده  از اندوه بیش
همچو بارانی که شوید جسم خاک
هستیم ز آلودگی‌ها کرده پاک
ای تپش‌های دل سوزان من
آتشی در سایه‌ی مژگان من
ای ز گندمزارها سرشارتر
ای ز زرین شاخه‌ها پربارتر
ای در بگشوده بر خورشیدها
در هجوم ظلمت تردیدها
با توام دیگر ز دردی بیم نیست
هست اگر، جز درد خوشبختیم نیست



:: موضوعات مرتبط: شعر , عاشقانه , ,
|
امتیاز مطلب : 33
|
تعداد امتیازدهندگان : 12
|
مجموع امتیاز : 12
فاصله....
سه شنبه 30 فروردين 1390 ساعت 15:53 | بازدید : 568 | نوشته ‌شده به دست علیرضا | ( نظرات )

میان من و تو فاصله هاست
کاش می دانستی
می توانی تو به لبخندی این فاصله را برداری
تو توانایی بخشیدن داری
دستهای تو توانایی آن را دارند که مرا زندگانی بخشند
چشم های تو به من می بخشند
شور عشق و مستی
و تو چون مصرع شعری زیبا
سطح برجسته ای از زندگی من هستی
دفتر عمر مرا با وجود تو شکوهی دیگر رونقی دیگر هست
می توانی تو به من زندگانی بخشی
یا بگیری از من آنچه را می بخشی
گاه می اندیشم خبر مرگ مرا با تو چه کس می گوید
آن زمان که خبر مرگ مرا از کسی می شنوی
روی تو را کاشکی می دیدم
شانه بالا زدنت را بی قید
و تکان دادن سر را
که عجیب عاقبت مرد
و تکان دادن دستت که مهم نیست زیاد
افسوس کاشکی می دیدم...



:: موضوعات مرتبط: شعر , عاشقانه , ,
|
امتیاز مطلب : 28
|
تعداد امتیازدهندگان : 9
|
مجموع امتیاز : 9
اشعار کوتاه....
سه شنبه 30 فروردين 1390 ساعت 15:45 | بازدید : 558 | نوشته ‌شده به دست علیرضا | ( نظرات )

چندی است که بیماره وفایت شده ام          

 در بستر عشق و چشم به راحت شده ام

این را تو بدان اگر بمیرم روزی               

مسئول تویی که من فدایت شده ام

فاش می گویم و از گفته خود دلشادم         

 چه کنم یاد نداد حرف دگر استادم

................

گل یخ در زمستان تو هستم

اسیر نازه چشمان تو هستم

مرا پرپر مکن با بی وفایی

که من مشتاق دیدار تو هستم

از دوست چه میماند از آیینه فردا

جز حرف دل انگیزش.جز خاطره ای زیبا

..................

امشب شب آخریه که مزاحمت میشم

خورشید فردا ماله تو ببخش که عاشقت شدم

بدرقه لازم ندارم میرم ای عزیزترین

نزار بمونه زیره پا قلبمو بردار از زمین

دوست دارم برای تو فقط یه حرف ساده بود

غافل از اینکه دل من منتظر اشاره بود

.....................

 ای دل سوزانده  سامانم کو ؟

ای کالبد تهی شده جانم کو؟

امروز که از همیشه مشتاق ترم

ای خانه ی سوتو کور مهمانم کو

 نسبت به تو حس بی میلی دارم

من ناز نمیخرم شما هم نفروش

چون عاشق کشته مرده خیلی دارم



:: موضوعات مرتبط: شعر , عاشقانه , ,
|
امتیاز مطلب : 53
|
تعداد امتیازدهندگان : 16
|
مجموع امتیاز : 16
سه شنبه 30 فروردين 1390 ساعت 15:36 | بازدید : 659 | نوشته ‌شده به دست علیرضا | ( نظرات )

تو شب خیس مژه هام یه شب بیا قدم بزن

با رقص تلخ اشک من ساز دوست دارم بزن

اتاق آرزوهامو خیلی مرتب چیدمش

بیا و با یه چشمکت اتاقمو بهم بزن

سخته برات تنهاییاتو کوک کنی

با عشق من چشای نازتو ببند ٬ برای من یه کم بزن

می خواستم از نگات بگم ٬ دوباره لغزید قلمم

قصه نویس رویاها بیا واسم قلم بزن

بگو دوسم داری یا نه ؟ یه جور بهم نشون بده

بقیه زندگیمو با این جواب رقم بزن

به جای ابرا واسه تو شب تا سپیده باریدم

به خاطر هرکی میخوای تو لااقل یه نم بزن

اون عکسی که ازم دیدی توش یه چیزایی کم داره

تو جای من رو گونه هام هاشور زرد غم بزن

بگو تو زندگیت کیه رد نشو از سوال من

زیر جواب نقره ایت چندتا برام قسم بزن

مجنون چی رو بلد نبود که لیلی قسمتش نشد

تو ام توی طالع من نقش بد ستم بزن

عاشقی سخت و آسونه ٬ بستگی به دلت داره

دوس داری بهتر بدونی یه سر به این دلم بزن

پیش خودت نگو که عشق همیشه عشقای قدیم

بیا یه بار از عشقای قشنگ حالا دم بزن

نامه باید خودش بیاد تا بنویسیش واسه من

تو خلوتت سری به این یه حس محترم بزن

سخته ولی جور دیگه شعرو باید تموم کنم

دلم که رفت چیزی اگه مونده ازم بیا بزن

زخم تو ٬ زخمتو می خوام ٬ هر دو واسم مقدسه

چه خنجرو ٬ چه عشقتو فقط واسه خودم بزن

یه وقت اگه تنها شدی با عشق و ساز و زمزمه

به خاطر من یه بارم ٬ من به تو می رسم بزن



:: موضوعات مرتبط: شعر , عاشقانه , ,
|
امتیاز مطلب : 30
|
تعداد امتیازدهندگان : 12
|
مجموع امتیاز : 12
اگر....
سه شنبه 30 فروردين 1390 ساعت 15:2 | بازدید : 608 | نوشته ‌شده به دست علیرضا | ( نظرات )

 

اگر مدیر بودم یکی از شرایط ثبت نام را عشق می گذاشتم

اگر دبیر ریاضی بودم عشق را با عشق جمع می کردم

اگر معمار بودم قصری از عشق می ساختم

اگر سارق بودم فقط عشق می دزدیدم

اگر بیمار بودم تنها شربتی که می نوشیدم فقط شربت عشق بود

اگر درجه دار بودم فقط به عشق سلام می دادم

اگر پلیس بودم هرگز عشق را جریمه نمی کردم

اگر خلبان بودم در اسمان عشق پرواز می کردم

اگر دبیر ورزش بودم به بچه ها می گفتم با عشق نرمش کنید

اگر خواننده بودم فقط از عشق می خواندم

اگر ناخدا بودم همیشه در ساحل عشق لنگر می انداختم

اگر نجار بودم عشق را قاب می گرفتم



:: موضوعات مرتبط: شعر , عاشقانه , ,
|
امتیاز مطلب : 47
|
تعداد امتیازدهندگان : 16
|
مجموع امتیاز : 16
اگه کنارم بــــودی
چهار شنبه 18 اسفند 1389 ساعت 17:38 | بازدید : 798 | نوشته ‌شده به دست علیرضا | ( نظرات )

کنارم که نیستی همه چی سراب ِ

پر از بغض ِ دنیام ، نفسهام عذاب ِ

تو حبس ِ سکوتم پر از هق هق و درد

ببین درد ِ دوریت با این دل چه ها کرد

کنارم که نیستی پر از اشک ِ چشمام

همون حس ِ تلخی که هیچوقت نمیخوام

یه کابوس ِ لحظم بدون ِ حضورت

شده خون ِ رگهام همۀ وجودت

من ِ تشنه آخر از عشقت میمیرم

تو باشی با عشق ِ تو آروم میگیرم

تو هستی که قلبم پر از عشق و شور ِ

بدونِ تو نبض از دلم خیلی دور ِ

کنار تو بودن یه حس ِ دوبارس

مث ِ لحظه هایی که غرق ِ ترانه س

کنارم بمون تا نفس یاورم شه

تو آغوش ِ تو بودن بازم باورم شه

 



:: موضوعات مرتبط: شعر , عاشقانه , ,
|
امتیاز مطلب : 17
|
تعداد امتیازدهندگان : 5
|
مجموع امتیاز : 5
حرف آخر
چهار شنبه 18 اسفند 1389 ساعت 17:32 | بازدید : 649 | نوشته ‌شده به دست علیرضا | ( نظرات )

این کلام حرف آخر من است : بدون تو هرگز!

 

این عشق تو سرپناه آخر من است ، و این دوست داشتنت ، تنها امید بودن من است...

 

بدون تو حرفی برای گفتن نیست به جز یک کلام : آن هم کلام آخر : خدانگهدار زندگی!

 

بدون تو جایی برای ماندن نیست و هیچ راهی برای زنده بودن نیست....

 

چشم به راه تو میباشم در این جاده زندگی ، با پاهای خسته و دلی پر از امید!

 

وقتی غروب می شود و تو نمی آیی دلم پر از خون می شود و چشمهایم پر از اشک...

 

باز به انتظار طلوع و آمدنت مینشینم ، دلم میخواهد آن لحظه

 

همچو خورشید در آسمان قلبم طلوع کنی ....

 

ای وای از فردا... و وای از آن روزی که آسمان ابری و دلگرفته باشد ....

 

آن زمان خورشیدی در آسمان نیست ، و باز باید به انتظارت نشست ....

 

نشست و گریست با همان دل پر از خون ، با آن پاهای خسته و قلبی شکسته....

 

این کلام حرف آخر من است : بدون تو هرگز!



:: موضوعات مرتبط: شعر , عاشقانه , ,
|
امتیاز مطلب : 34
|
تعداد امتیازدهندگان : 10
|
مجموع امتیاز : 10
چهار شنبه 18 اسفند 1389 ساعت 17:29 | بازدید : 720 | نوشته ‌شده به دست علیرضا | ( نظرات )

صد گونه زحمت داده ام، صدگونه رحمت کرده ای
دیدی زمن صد غفلت و ، صدها محبت کرده ای

در من تو می جوشی نه من ، وین می تو مینوشی نه من
چون شکرت ای ساقی کنم  از بس کرامت کرده ای

هرجا که افتادم زپا، ناگه ترا کردم صدا
غافل که آندم هم مرا نوعی هدایت کرده ای

تا آزم از نابخردی، چون کودکان چوبم زدی
دریای رحمت بود اگر ، گاهی عقوبت کرده ای

من چیستم من کیستم، این عاریت من نیستم
من هیچم ای بود ابد، با من مروت کرده ای

من در قفس دل در هوس ، ای با من اندر هر نفس
خاری از این گلزار را ، مشمول عزت کرده ای

بال و پرم را باز ده ، در من مرا پرواز ده
طبع هما را ای که خود، سلطان همت کرده ای

جز او چه در گیتی به پا؟ او مایه بند رنگ ها
دیدی به جز او هرچه را ، ای دیده غفلت کرده ای



:: موضوعات مرتبط: شعر , عاشقانه , ,
|
امتیاز مطلب : 54
|
تعداد امتیازدهندگان : 17
|
مجموع امتیاز : 17
اینجا....
چهار شنبه 18 اسفند 1389 ساعت 17:28 | بازدید : 746 | نوشته ‌شده به دست علیرضا | ( نظرات )

اینجا که من رسیده ام ...


ته دنیای بدون تو بودن است!!


همانجایی که شاید فکرش را هم نمی کردی دوام بیاورم!


ولی من ایستاده به اینجا رسیده ام!


خوب تماشا کن...


دلم هم تنگ نشده!


یعنی دلم را همانجا پیش خودت گذاشتم ...


تو باش و دل من و همه فریادهایی که ...

 



:: موضوعات مرتبط: شعر , عاشقانه , ,
|
امتیاز مطلب : 62
|
تعداد امتیازدهندگان : 18
|
مجموع امتیاز : 18
صدایـــــم کـــــن ای دل......
چهار شنبه 18 اسفند 1389 ساعت 17:22 | بازدید : 490 | نوشته ‌شده به دست علیرضا | ( نظرات )

صدام كن
اگه یه روزی چشمات پر از اشك شد و دنبال یه شونه گشتی كه گریه كنی
صدام كن
بهت قول نمی دم كه ساكتت كنم منم پا به پات گریه می كنم
صدام كن
اگه دنبال مجسمه سكوت می گشی تا سرش داد بزنی
صدام كن
قول میدم ساكت بمونم
صدام كن
اگه دنبال یه همدرد گشتی تا باهات همراهی كنه
صدام كن
من همیشه همراه تو ام
صدام كن
اگه ...........
نه دیگه دنبال بهونه نگرد كه صدام كنی
فقط صدام كن



:: موضوعات مرتبط: شعر , عاشقانه , ,
|
امتیاز مطلب : 76
|
تعداد امتیازدهندگان : 23
|
مجموع امتیاز : 23
برایت می نویسم...
سه شنبه 10 اسفند 1389 ساعت 17:8 | بازدید : 498 | نوشته ‌شده به دست | ( نظرات )

برای تو می نویسم...

برای تویی که تنهایی هایم پر از یاد توست

برای تویی که احساسم از آن وجود نازنین توست

برای تویی که چشمانم همیشه به راه تو دوخته است

برای تویی که مرا مجذوب قلب ناز و احساس پاک خود کردی

برای تویی که وجودم را محو وجود نازنین خود کردی

برای تویی که هر لحظه دوری ات برایم مثل یک قرن است

تو را دوست دارم

نگاهت را کلامت را وآغوش مهربانت را

تو را دوست دارم به اندازه ی تمام رنگ های زیبای دنیا

نه کم است

به اندازه ی تمام زیبایی های دنیا

نه باز هم کم است

تو را به اندازه ی تمام دنیا دوست دارم

من تو را در تک تک ذرات وجودم لمس کردم

در هر نفسم عطرت را حس کردم

و با هر ضربان قلبم عاشقانه تو را زندگی کردم

دیگر در پس کوچه های خاطراتت جستجویم نکن مرا نخواهی یافت

که من در تو محو شده ام

و چه در هم آمیختن زیبایی ..



:: موضوعات مرتبط: عاشقانه , ,
|
امتیاز مطلب : 32
|
تعداد امتیازدهندگان : 11
|
مجموع امتیاز : 11
خداحافظ
سه شنبه 10 اسفند 1389 ساعت 16:55 | بازدید : 615 | نوشته ‌شده به دست | ( نظرات )


خداحافظ گل لادن .تموم عاشقا باختن

ببین هم گریه هام از عشق .چه زندونی برام ساختن

خداحافظ گل پونه .گل تنهای بی خونه

لالایی ها دیگه خوابی به چشمونم نمی شونه

یکی با چشمای نازش دل کوچیکمو لرزوند

یکی با دست ناپاکش گلای باغچمو سوزوند

تو این شب های تو در تو . خداحافظ گل شب بو

هنوز آوار تنهایی داره می باره از هر سو

خداحافظ گل مریم .گل مظلوم پر دردم

نشد با این تن زخمی به آغوش تو برگردم

نشد تا بغض چشماتو به خواب قصه بسپارم

از این فصل سکوت و شب غم بارونو بردارم

نمی دونی چه دلتنگم از این خواب زمستونی

تو که بیدار بیداری بگو از شب چی می دونی

تو این رویای سر دم گم .خداحافظ گل گندم

تو هم بازیچه ای بودی . تو دست سرد این مردم

خداحافظ گل پونه . که بارونی نمی تونی

...طلسم بغضو برداره .از این پاییز دیوونه خداحافظ .....!


خداحافظ همین حالا، همین حالا که من تنهام

خداحافظ به شرطی که بفهمی تر شده چشمام

خداحافظ کمی غمگین، به یاد اون همه تردید

به یاد آسمونی که منو از چشم تو میدید

اگه گفتم خداحافظ نه اینکه رفتنت ساده اس

نه اینکه میشه باور کرد دوباره آخر جاده اس

خداحافظ واسه اینکه نبندی دل به رؤیا ها

بدونی بی تو و با تو، همینه رسم این دنیا

خداحافظ خداحافظ

همین حالا

خداحافظ



:: موضوعات مرتبط: عاشقانه , ,
|
امتیاز مطلب : 17
|
تعداد امتیازدهندگان : 5
|
مجموع امتیاز : 5
دو شنبه 9 اسفند 1389 ساعت 19:49 | بازدید : 668 | نوشته ‌شده به دست | ( نظرات )

 

در اوج یــــــ ـــقینا گـــر چـ ــــه تـــ  ــردیدی هــ ــست

       در هـ ـــــر قـفــ ـــسی کـــ ـلید امـــــ ـیدی هــــ ــست

          چشـــــ ـمک زدن ســــ ـتاره در شـ ـــــ ـب، یـــ ـــعـ ــنی

              تـــ ـوی چــ ــمدان مـــ ـاه خــ ــــورشـــ ـیدی هــــ ــسـت

               

                یـ ـــک رود پـ ـــر از ســــــ ـتاره در جــ ـــریــان اســ ــــت

        مــ ــــــــــن در سـ ـــ ــر خـــ ــود ابـ ــر زیــــ ــادی دارم

 جــــیب کـلمات مـ ـــن پــ ــــــر از بـــ ـــاران اســـ ـــــت

 

 

چـــ ـــون عــ ـــود نــ ــــبود چـ ــــوب بـــ ـیـ د آوردم

     روی ســـ ـــــــ ــیه و مـــ ــــــوی ســ ــــپـــید اوردم

          خــ ود فــ ـرمـــودی کـ ـه نا امـ ــیدی ک ــفر اسـ ـت

               فـــــ ــرمـــ ــان تــــ ـــــو بـــــ ــــردم و امــ ــــید آوردم

            

 

                در دفـ ـــتــــر شـــــ ــعر مـــ ـــن صـدا پــــنـ ـهان اسـ ــت



:: موضوعات مرتبط: عاشقانه , ,
|
امتیاز مطلب : 41
|
تعداد امتیازدهندگان : 13
|
مجموع امتیاز : 13
رویا
دو شنبه 9 اسفند 1389 ساعت 19:45 | بازدید : 667 | نوشته ‌شده به دست | ( نظرات )

 

 

تو را می بینمت٬ تورا می خوانمت

تو را می دانمت٬ تو را می بویمت

اگر خواهم٬ اگر خواهی

اگر باشم٬ اگر باشی

بدر آن جامه ی شب را

برس بر شهر آن لیلی

که باشد چشم به را تو

در آن شب کوچه ی تاریک

بخوان آن شعر بی پایان

که خواند عشق را با تو

بمان با خسته جانم باز

بکن تسخیر قلبم را

ولی افسوس که یک رویاست

من و تو در کنارهم...



:: موضوعات مرتبط: عاشقانه , ,
|
امتیاز مطلب : 38
|
تعداد امتیازدهندگان : 9
|
مجموع امتیاز : 9
قلمت را بردار
دو شنبه 9 اسفند 1389 ساعت 19:30 | بازدید : 615 | نوشته ‌شده به دست | ( نظرات )

 

 

عشق...

 

عشق چیزی است که بیشتر از هر چیزی

داشتنش را دوست می داریم

و بیشتر از هر چیزی دادنش را دوست داریم

و هیچکس در نمی یابد

که عشق همان چیزی است

که همواره  داده  می شود

و پذیرفته نمیشود!



:: موضوعات مرتبط: عاشقانه , ,
|
امتیاز مطلب : 28
|
تعداد امتیازدهندگان : 9
|
مجموع امتیاز : 9
دو شنبه 9 اسفند 1389 ساعت 16:39 | بازدید : 753 | نوشته ‌شده به دست علیرضا | ( نظرات )

 

من گـنه کار و اسـیرم ای خـدا

                               مهـر تـو شد دستگیرم ای خـدا

قلب من باشد پریشـان و سیــاه

                               روشن است از تو ضمیرم ای خـدا

من فقط بـر درگهت دارم امیــد

                              لطف کن بر من ،که گَردم رو سفید

تـورهـایم کن زِهَــر آلـودگی

                              ای کلامت مایــه نـور و نـوید

لطف تو باشد ، کنم از خود سفـر

                                ذکر تو گویم به هر صبح و سحـر

ای خـدا ! آرام کن جـان مـرا

                               بـر نگـردان ای خـدا ازمن نظر

 

 



:: موضوعات مرتبط: عاشقانه , ,
|
امتیاز مطلب : 22
|
تعداد امتیازدهندگان : 10
|
مجموع امتیاز : 10
میروم شاید فراموشت کنم.......
جمعه 6 اسفند 1389 ساعت 10:17 | بازدید : 504 | نوشته ‌شده به دست علیرضا | ( نظرات )

من پذیرفتم شکست خویش را

پندهای عقل دور اندیش را

من پذیرفتم که عشق افسانه است

این دل درد آشنا دیوانه است

می روم شاید فراموشت کنم

با فراموشی هم آغوشت کنم

می روم از رفتنم دل شاد باش

از عذاب دیدنم آزاد باش

گرچه تو تنهاتراز ما می روی

آرزو دارم ولی عاشق شوی

آرزو دارم بفهمی درد را

تلخی برخوردهای سرد را



:: موضوعات مرتبط: عاشقانه , ,
|
امتیاز مطلب : 29
|
تعداد امتیازدهندگان : 9
|
مجموع امتیاز : 9
..::یاد تو وخیال تو::..
پنج شنبه 5 اسفند 1389 ساعت 13:12 | بازدید : 572 | نوشته ‌شده به دست علیرضا | ( نظرات )

 

در صـدر خاطراتم یـاد تو جــا گرفته

                                       یـاد تـو در خیالم رنگ صفــا گرفته

تصویر یـاد رویت در قـاب دل نشسته

                                        این گوش جـان طنین حرف تو را گرفته

خورشید من! حضورت رویای صادقم بود

                                        دیدم به خواب چشمت نور خـدا گرفته

با فـکر خیره بر تـو،دنبـال واژه هستم

                                      بر سطح کاغـذم ،شعر ، مستانه پا گرفته

یک راز ناگشوده بین من وتـو این است

                                       یادت خیـال ما را دائـم چـرا گرفته ؟



:: موضوعات مرتبط: عاشقانه , ,
|
امتیاز مطلب : 25
|
تعداد امتیازدهندگان : 9
|
مجموع امتیاز : 9
پنج شنبه 5 اسفند 1389 ساعت 13:10 | بازدید : 701 | نوشته ‌شده به دست علیرضا | ( نظرات )

 

آخه چه جور دلت اومد

تنهام بذاری و بری

آخه مگه حرفی زدم

زخم زبونی من زدم

آره همش بهونه بود

مسئله یار دیگه بود

دلت هوایی شده بود

کارم از کار گذشته بود

برو با یارت عزیزم!!

رها کن این تن منو

الهی صد سال بشه!!

عشق قشنگت عزیزم!!

اما یه قول بهم بده یارتو تنها نذاری

که مثل من اسیر بشه

آواره از خونه بشه

من یه قول بهت می دم

یه روز فراموشت کنم

قلبمو سنگیش بکنم

عشقتو خاکستر کنم

اگه یه روز خواستی گلم

کسی رو نفرینش کنی

بگو مثل من بشه

زجر جدایی بکشه

برو با یارت عزیزم!!

رها کن این تن منو

الهی صد سال بشه!!

عشق قشنگت عزیزم!!

 



:: موضوعات مرتبط: عاشقانه , ,
|
امتیاز مطلب : 22
|
تعداد امتیازدهندگان : 7
|
مجموع امتیاز : 7
مینویسم.....
پنج شنبه 5 اسفند 1389 ساعت 13:6 | بازدید : 639 | نوشته ‌شده به دست علیرضا | ( نظرات )

 

 

می نویسم٬ می نویسم از تو

تا تنِ کاغذِ من جا دارد

با تو از حادثه ها خواهم گفت

گریه این گریه اگر بُگذارد

گریه این گریه اگر بُگذارد

با تو از روزِ اَزَل خواهم گفت

فتحِ معراجِ ازل کافی نیست

با تو از اوجِ غزل خواهم گفت

می نویسم همه ی هق هقِ تنهایی را

تا تو از هیچ به آرامشِ دریا برسی

تا تو در همهمه٬ همراه سکوتم باشی

به حریمِ خلوتِ عشق تو تنها برسی

می نویسم همه ی با تو نبودن ها را

تا تو از خواب مرا به با تو بودن بِبَری

تا تو تکیه گاهِ امنِ خستگی ها باشی

تا مرا باز به دیدارِ خودِ من ببری...

 

 

 



:: موضوعات مرتبط: عاشقانه , ,
|
امتیاز مطلب : 25
|
تعداد امتیازدهندگان : 8
|
مجموع امتیاز : 8
عشق یعنی....؟
پنج شنبه 5 اسفند 1389 ساعت 13:2 | بازدید : 665 | نوشته ‌شده به دست علیرضا | ( نظرات )

عــشــق یعنی یک جهان دلبستگی

عــشــق یعنی بی نهایت خستگی

عــشــق یعنی با تو خواندن از جنون

عــشــق یعنی سوختنها از درون

عــشــق یعنی با خودت بی گا نگی

عــشــق یعنی یک جهان دیوانگی

عــشــق یعنی سوختن تا ساختن

عــشــق یعنی عقل و دین را باختن

عــشــق یعنی چشم سر را دوختن

عــشــق یعنی همچو شعمی سوختن

عــشــق یعنی گٌل شدن در بین خار

عــشــق یعنی روشنی در شام تار



:: موضوعات مرتبط: عاشقانه , ,
|
امتیاز مطلب : 12
|
تعداد امتیازدهندگان : 5
|
مجموع امتیاز : 5