عضو شوید



:: فراموشی رمز عبور؟

عضویت سریع

براي اطلاع از آپيدت شدن وبلاگ در خبرنامه وبلاگ عضو شويد تا جديدترين مطالب به ايميل شما ارسال شود



این وبلاگ رو تقدیم میکنم به تمام دختر وپسرای که عاشقند و پای عشقشان میماند........حتی کسانی عاشق نیستند..............نظر یادتون نره (این وبلاگ متعلق به تمامی مردم میباشد)

لطفا نظر گرم خود را در مورد وبلاگ بدید؟

تبادل لینک هوشمند
برای تبادل لینک  ابتدا ما را با عنوان د نــیــای عــــاشـقــــ��ـــــــــــــ ــــى و آدرس love859.LoxBlog.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.







نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 1
بازدید دیروز : 0
بازدید هفته : 10
بازدید ماه : 1892
بازدید کل : 64017
تعداد مطالب : 226
تعداد نظرات : 107
تعداد آنلاین : 1


فال عشق

آمار مطالب

:: کل مطالب : 226
:: کل نظرات : 107

آمار کاربران

:: افراد آنلاین : 1
:: تعداد اعضا : 4

کاربران آنلاین


آمار بازدید

:: بازدید امروز : 1
:: باردید دیروز : 0
:: بازدید هفته : 10
:: بازدید ماه : 1892
:: بازدید سال : 7062
:: بازدید کلی : 64017

RSS

Powered By
loxblog.Com

مجال هن هـمین باشد که پـنـهـان عشق او ورزم....

داستانی واقا غم انگیز
سه شنبه 31 خرداد 1390 ساعت 18:39 | بازدید : 763 | نوشته ‌شده به دست علیرضا | ( نظرات )

دخترک شانزده ساله بود که برای اولین بار عاشق پسر شد.. پسر قدبلند بود، صدای بمی داشت و همیشه شاگرد اول کلاس بود. دختر خجالتی نبود اما نمی خواست احساسات خود را به پسر ابراز کند، از اینکه راز این عشق را در قلبش نگه می داشت و دورادور او را می دید احساس خوشبختی می کرد.
در آن روزها، حتی یک سلام به یکدیگر، دل دختر را گرم می کرد. او که ساختن ستاره های کاغذی را یاد گرفته بود هر روز روی کاغذ کوچکی یک جمله برای پسر می نوشت و کاغذ را به شکل ستاره ای زیبا تا می کرد و داخل یک بطری بزرگ می انداخت. دختر با دیدن پیکر
برازنده
پسر
......ادامه در ادامه مطلب



:: موضوعات مرتبط: داستان های عاشقانه , ,
|
امتیاز مطلب : 72
|
تعداد امتیازدهندگان : 20
|
مجموع امتیاز : 20
:: ادامه مطلب ...
ای کاش ............
شنبه 28 خرداد 1390 ساعت 11:24 | بازدید : 558 | نوشته ‌شده به دست علیرضا | ( نظرات )


 

کاش می شد خالی از تشویش بود

برگ سبزی تحفه ی درویش بود

کاش تا دل می گرفت و می شکست

عشق می آمد کنارش می نشست

کاش با هر دل , دلی پیوند داشت

هر نگاهی یک سبد لبخند داشت

کاش لبخندها پایان نداشت

سفره ها تشویش آب ونان نداشت

کاش می شد ناز را دزدید و برد

بوسه رابا غنچه هایش چید و برد

کاش دیواری میان ما نبود

بلکه می شد آن طرف تر را سرود

کاش من هم یک قناری می شدم

درتب آواز جاری می شدم

آی مردم من غریبستانی ام

امتداد لحظه ای بارانیم

شهر من آن سو تر از پروازهاست

در حریم آبی افسانه هاست

شهر من بوی تغزل می دهد

هرکه می آید به او گل می دهد

دشتهای سبز , وسعتهای ناب

نسترن , نسرین , شقایق , آفتاب

باز این اطراف حالم را گرفت

لحظه ی پرواز بالم را گرفت

می روم آن سو تو را پیدا کنم

در دل آینه جایی باز کنم .



:: موضوعات مرتبط: شعر , عاشقانه , ,
|
امتیاز مطلب : 53
|
تعداد امتیازدهندگان : 17
|
مجموع امتیاز : 17
کمکم کن
دو شنبه 23 خرداد 1390 ساعت 13:10 | بازدید : 640 | نوشته ‌شده به دست علیرضا | ( نظرات )

حست ميکنم نه نزديکتر به رگهايم بلکه در رگهايم ...

 

حست ميکنم نه آن دور نه در آسمان نه در کعبه بلکه در دستانم....

حس ميکنمت عزيزدل ...

در دلم در قلبم در زبانم درچشمانم ...

تو اينجايي ،هميشه بودي من نبودم وشرمسارم از نبودنم تو هميشه حاضربوده اي ومن غايب...

تو هميشه دلنگرانم بوده اي اين من بوده ام که تورا نديده ام ...

تو وفاکردي باصدجفايت ومن جفاکردم باصد وفايم ....

تو آني که آني مرا تنها نگذاشتي ومن مني هستم که فقط من بودم ...

تو ،تو،تو،آه از تو....

ادامه در ادامه مطلب



:: موضوعات مرتبط: شعر , عاشقانه , ,
|
امتیاز مطلب : 58
|
تعداد امتیازدهندگان : 19
|
مجموع امتیاز : 19
:: ادامه مطلب ...