عضو شوید



:: فراموشی رمز عبور؟

عضویت سریع

براي اطلاع از آپيدت شدن وبلاگ در خبرنامه وبلاگ عضو شويد تا جديدترين مطالب به ايميل شما ارسال شود



این وبلاگ رو تقدیم میکنم به تمام دختر وپسرای که عاشقند و پای عشقشان میماند........حتی کسانی عاشق نیستند..............نظر یادتون نره (این وبلاگ متعلق به تمامی مردم میباشد)

لطفا نظر گرم خود را در مورد وبلاگ بدید؟

تبادل لینک هوشمند
برای تبادل لینک  ابتدا ما را با عنوان د نــیــای عــــاشـقــــ��ـــــــــــــ ــــى و آدرس love859.LoxBlog.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.







نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 7
بازدید دیروز : 8
بازدید هفته : 7
بازدید ماه : 1906
بازدید کل : 64031
تعداد مطالب : 226
تعداد نظرات : 107
تعداد آنلاین : 1


فال عشق

آمار مطالب

:: کل مطالب : 226
:: کل نظرات : 107

آمار کاربران

:: افراد آنلاین : 1
:: تعداد اعضا : 4

کاربران آنلاین


آمار بازدید

:: بازدید امروز : 7
:: باردید دیروز : 8
:: بازدید هفته : 7
:: بازدید ماه : 1906
:: بازدید سال : 7076
:: بازدید کلی : 64031

RSS

Powered By
loxblog.Com

مجال هن هـمین باشد که پـنـهـان عشق او ورزم....

عاقبت...........
یک شنبه 13 شهريور 1390 ساعت 19:9 | بازدید : 1071 | نوشته ‌شده به دست علیرضا | ( نظرات )

نرسيديم به هم بازی يک تقديريم
عاقبت در هوس ديدن هم ميميريم
عشقمان مخرج صفريست که تعريف نشد
آه و افسوس که يک واژه بی تدبيريم
بعد از آن حادثه هايی که جدامان کردند
آنچنان شد که دگر از همه عالم سيريم
اشک ميريختيم و دل که نميکنديم آه
چه کنيم هر دو از اين واقعه دلگيريم
وقتی از فاصله ها گفت دلم خنديديم
فکر کرديم بهاريم که بی تغييريم
باز هم نام ترا در دل خود حک کردم
و محال است از اين ايده خود برخيزم
باز سايه بالای سرم باش عزيزم
مايه برکت چشمان ترم باش عزيزم



:: موضوعات مرتبط: شعر , عاشقانه , ,
|
امتیاز مطلب : 56
|
تعداد امتیازدهندگان : 16
|
مجموع امتیاز : 16
هیچکس.............
یک شنبه 13 شهريور 1390 ساعت 19:5 | بازدید : 1027 | نوشته ‌شده به دست علیرضا | ( نظرات )

هیچکس اشکی برای ما نریخت ،
هر که با ما بود از ما میگریخت ،
چند روزیست که حالم دیدنیست ،
حال من از این و از آن پرسیدنیست ،
گاه بر روی زمین زل میزنم ،
گاه بر حافظ تفعل میزنم ،
حافظ دیوانه فالم را گرفت ،
یک غزل آمد که حالم را گرفت ،
ما ز یاران چشم یاری داشتیم ،
خود غلط بود آنچه میپنداشتیم .


:: موضوعات مرتبط: شعر , عاشقانه , ,
|
امتیاز مطلب : 66
|
تعداد امتیازدهندگان : 21
|
مجموع امتیاز : 21
سوال؟؟؟؟؟
یک شنبه 13 شهريور 1390 ساعت 19:3 | بازدید : 1168 | نوشته ‌شده به دست علیرضا | ( نظرات )

یکی پرسید اندوه تو از چیست

سبب ساز دل دیوانه ات چیست؟

برایش عاشقانه مینویسم به مستی

برای خاطر آنکه باید باشد و نیست



:: موضوعات مرتبط: شعر , عاشقانه , ,
|
امتیاز مطلب : 89
|
تعداد امتیازدهندگان : 24
|
مجموع امتیاز : 24
باشد....
یک شنبه 13 شهريور 1390 ساعت 18:53 | بازدید : 1102 | نوشته ‌شده به دست علیرضا | ( نظرات )

چه خوش است حال مرغی که قفس ندیده باشد

چه نکوتر آنکه مرغ‍‍ــی ز قفـس پریده باشد

پـر و بـال ما بریدند و در قفـس گشـودند

چه رها چه بسته مرغی که پرش بریده باشد

من از آن یکی گـزیدم که بجـز یکـی ندیدم

که میان جمله خوبان به صفت گزیده باشد

عجب از حبیـبم آید که ملول می نماید

نکند که از رقیبان سـخنی شـنیده باشد

اگر از کسی رسیده است به ما بدی بماند

به کسی مبـاد از ما که بدی رسـیده باشد.



:: موضوعات مرتبط: شعر , عاشقانه , ,
|
امتیاز مطلب : 58
|
تعداد امتیازدهندگان : 20
|
مجموع امتیاز : 20
نیست...
شنبه 12 شهريور 1390 ساعت 23:0 | بازدید : 1138 | نوشته ‌شده به دست علیرضا | ( نظرات )

ميون شهر قصمون صدای آشنایی نیست                تو جاده های عاطفه نشون رد پایی نیست

 

ستاره ی ترانه رو کسی دیگه تو شب ندید            یکی رو دفتر چه ی عشثق با رنگ تیره خط کشید

قلبای آدمای شهر خونه های سنگی شدن               تموم کوچه هامونم مسیر دلتنگی شدن

ترنم پرنده ها تو بغض باد شب شکست                  لشکر لحظه های شاد نیومده عقب نشست

تو این هیاهوی مهیب کسی به فکر دل نبود            کسی به یاد غربت این همه سوت دل نبود

حالا تو این شهر بزرگ مثل یه سایه بی کسم         میخوام بیام ببینمت باید به خونت برسم

             که خیلی سخته به خدا غریبه بودن تو وطن



:: موضوعات مرتبط: شعر , عاشقانه , ,
|
امتیاز مطلب : 51
|
تعداد امتیازدهندگان : 15
|
مجموع امتیاز : 15
.....!!!!!!.....
شنبه 12 شهريور 1390 ساعت 22:50 | بازدید : 962 | نوشته ‌شده به دست علیرضا | ( نظرات )

به غم كسي اسيرم كه ز من خبر ندارد عجب از محبت من كه در او اثر ندارد 


غلط است هر كه گويد دل به دل راه دارد دل من ز غصه خون شد دل تو خبر ندارد 

 
می رسد روزی که بی من روزها را سر کنی می رسد روزی که تنها مرگ را باور کنی 

 
می رسد روزی که تنها در کنار قبر من شعرهای کهنه ام را مو به مو از بر کنی



:: موضوعات مرتبط: شعر , عاشقانه , ,
|
امتیاز مطلب : 70
|
تعداد امتیازدهندگان : 19
|
مجموع امتیاز : 19
گفتمش..................
شنبه 12 شهريور 1390 ساعت 22:49 | بازدید : 1083 | نوشته ‌شده به دست علیرضا | ( نظرات )

گفتمش همدم شبهایم کو؟ تاری از زلف سیاهش را داد


گفتمش بی تو چه می باید کرد؟ عکس رخساره ی ماهش را داد 


وقت رفتن همه را می بوسید به من از دور نگاهش را داد 


یادگاری به همه داد و به من انتظار سر راهش را داد

 



:: موضوعات مرتبط: شعر , عاشقانه , ,
|
امتیاز مطلب : 65
|
تعداد امتیازدهندگان : 19
|
مجموع امتیاز : 19
نمیتونم...........
شنبه 12 شهريور 1390 ساعت 11:1 | بازدید : 1000 | نوشته ‌شده به دست علیرضا | ( نظرات )

نمیتونم ببخشمت                   دور شو برو نبینمت
تیکه ای بودی از دلم                گندیدی و بریدمت

هزار و یک رنگی بدون              دروغ و نیرنگی بدون
واسه دل عاشق من               بد نامی و ننگی بدون

راهمو کج کردی عزیز              عشقمو رد کردی عزیز
خودت ندونستی چی کردی     با ما بد کردی عزیز

یادت میاد گفتم بهت               اگه نمیشی مرهمم
تو رو خدا زخمم نشو              که تیکه پاره است بدنم

تو عین ناباوریها                      تو هم شدی یه زخم نو
هیچ نمیخوام مثل تو شم      از جلوی چشام برو......................

 



:: موضوعات مرتبط: شعر , عاشقانه , ,
|
امتیاز مطلب : 61
|
تعداد امتیازدهندگان : 17
|
مجموع امتیاز : 17
وقتی تو......
شنبه 12 شهريور 1390 ساعت 11:0 | بازدید : 864 | نوشته ‌شده به دست علیرضا | ( نظرات )

وقتی تو با من نیستی از من چه می ماند
از من جز این هر لحظه فرسودن چه می ماند
از من چه می ماند جز این تکرار پی در پی
تکرار من در من مگر از من چه می ماند

غیر از خیالی خسته از تکرار تنهایی
غیر از غباری در لباس تن چه می ماند
از روزهای دیر بی فردا چه می آید؟
از لحظه های رفته ی روشن چه می ماند؟



:: موضوعات مرتبط: شعر , عاشقانه , ,
|
امتیاز مطلب : 55
|
تعداد امتیازدهندگان : 15
|
مجموع امتیاز : 15
عمرم.......
شنبه 12 شهريور 1390 ساعت 10:55 | بازدید : 779 | نوشته ‌شده به دست علیرضا | ( نظرات )

http://bahar-20.com/pic/albums/userpics/10001/delamoon_nazdik.jpg

یک برگ دیگر از تقویم عمرم را پاره می کنم
امروز هم گذشت
با مرور خاطرات دیروز
با غم نبودنت..و سکوتی سنگین
و من شتابان در پی زمان بی هدف
فقط میروم ..فقط میدوم
یاسها هم مثل من خسته اند از خزان و سرما
گرمی مهر تو را میخواهند
غنچه های باغ هم دیگر بهانه میگیرند
میان کوچه های تاریک غربت و تنهایی
صدای قدمهایت را می شنوم اما تو نیستی
فقط صدایی مبهم
قول داده بودی برایم سیب بیاوری
سیب سرخ خورشید
سیب سرخ امید
یادت هست؟؟؟
و رفتی و خورشید را هم بردی
و من در این کوچه های تنگ و تاریک
سرگردانم و منتظر
برگی از زندگی ام را ورق میزنم
امروز به پایان دفترم نزدیکم

 



:: موضوعات مرتبط: شعر , عاشقانه , ,
|
امتیاز مطلب : 55
|
تعداد امتیازدهندگان : 14
|
مجموع امتیاز : 14
قلبشو شکستی.
شنبه 12 شهريور 1390 ساعت 10:41 | بازدید : 869 | نوشته ‌شده به دست علیرضا | ( نظرات )

وقتی که عاشقم شدی پاییز بود و خنک بود
تو آسمون آرزوت هزار تا بادبادک بود
تنگ بلوری دلت درست مثل دل من
کلی لبش پریده بود همش پره ترک بود
وقتی که عاشقم شدی چیزی ازم نخواستی
توقعت فقط یه کم نوازش و کمک بود
چه روزا که با هم دیگه مسابقه می ذاشتیم
که رو گل کدوممون قایق شاپرک بود ؟
تقویم که از روزا گذشت دلم یه جوری لرزید
راستش دلم خونه ی تردید و هراس و شک بود
دیگه نه از تو خبری بود ،‌ نه از آرزوهات
قحطی مژده و روزای خوش و قاصدک بود
یادم میاد روزی رو که هوا گرفته بود و
اشکای سرخ آسمون آروم و نم نمک بود
تو در جواب پرسشم فقط همینو گفتی
عاشقیمون یه بازی شاید ،‌ یه الک دولک بود
نه باورم نمی شه که تو اینو گفته باشی
کسی که تا دیروز برام تو کل دنیا تک بود
قصه ی با تو بودن و می شه فقط یه جور گفت
کسی که رو زخمای قلب من مثل نمک بود................

نمی بخشمت............................



:: موضوعات مرتبط: شعر , عاشقانه , ,
|
امتیاز مطلب : 68
|
تعداد امتیازدهندگان : 19
|
مجموع امتیاز : 19
شعری از قلب شکسته
شنبه 12 شهريور 1390 ساعت 10:35 | بازدید : 749 | نوشته ‌شده به دست علیرضا | ( نظرات )

باز باران ، بی طراوت ، کو ترانه؟! سوگواری ست ،رنگ غصه ، خیسی غم ،

می خورد بر بام خانه ، طعم ماتم . یاد می آرم که غصه ، قصه را می کرد کابوس ، بوسه

می زد بر دو چشمم گریه با لبهای خیسش.

می دویدم، می دویدم ، توی جنگل های پوچی ، زیر باران مدیحه ، رو به خورشید ترانه ،

رو به سوی شادکامی .

می دویدم ، می دویدم ، هر چه دیدم غم فزا بود ، غصه ها و گریه ها بود ،

بانگ شادی پس کجا بود؟

این که می بارد به دنیا ، نیست باران ، نیست باران ، گریه ی پروردگار است،

اشک می ریزد برایم.

می پریدم از سر غم ، می دویدم مثل مجنون ، با دو پایی مانده بر ره

از کنار برکه ی خون.

باز باران ، بی کبوتر ، بوف شومی سایه گستر ، باز جادو ، باز وحشت ،

بی ترانه ، بی حقیقت ، کو ترانه؟! کو حقیقت؟!

هر چه دیدم زیر باران ، از عبث پر بود و از غم ، لیک فهمیدم که شادی

مرده او دیگر به دلها ، مرده در این سوگواری...



:: موضوعات مرتبط: شعر , عاشقانه , ,
|
امتیاز مطلب : 51
|
تعداد امتیازدهندگان : 14
|
مجموع امتیاز : 14
جشن تولد
دو شنبه 7 شهريور 1390 ساعت 23:18 | بازدید : 887 | نوشته ‌شده به دست علیرضا | ( نظرات )

در مجلس جشن تولد یکی از دوستانم بودم که یه پیر مردی بلند شد و این شعر زیبا رو واسه ی دوست ما خوند اون پیر مرد پدربزرگ دوستم بود.....

 

هزاران بار خدا را شکر که چنین روزی را آفرید

تا باغ جهان نظاره گر شکفتن گلی چون تو باشد . . .

سالروز شکفتنت مبارک

.

.

.

تولدت آغاز زیباییها ست

هزاران گل یاس سپید تقدیمت میکنم

.

.

.

نمی دانم که دانستی دلیل گریه هایم را

نمی دانم که حس کردی سکوتم را

ولی دانم که می دانی من عاشق بودم و هستم

وجود ساده ات بوده که من اینگونه دل بستم

عزیزم همیشه عشق من هستی و خواهی بود

تولدت مبارک

.

.

.

می‌خواستم زیباترین کلام را برایت بنویسم

اما پنداشتم ساده نوشتن همچون ساده زیستن زیباست

تولدت مبارک

دوستت دارم

.

.

.

خوشبختی من در بودن باتو است و روز تولد تو تقدیر خوشبختی من است

تو آمدی و عمیق ترین نگاه را از میان چشمان دریایی ات به وصال قلبم نشاندی

زیباترین گلهای دنیا تقدیم به تو ، بهترین عشق دنیا

تولدت مبارک

.

.

.

عزیزم به خاطر همه آرامشی که از تو دارم خدا را شکر میگویم

به پاس تمام خوبیهایت بهترینها را برایت آرزو میکنم . . .

تولدت مبارک

.

.

.

روز تولدت اولین روز از سفر ۳۶۵ روزه توست به دور خورشید

از سفرت لذت ببر

تولدت مبارک

.

.

.

ای زیباترین ترانه هستی

بدان که شب میلادت برایم ارمغان خوبیها و زیباییهاست

پس ای سرکرده خوبیها تولدت مبارک . . .



:: موضوعات مرتبط: شعر , عاشقانه , ,
|
امتیاز مطلب : 61
|
تعداد امتیازدهندگان : 16
|
مجموع امتیاز : 16
قسم به گل ، به عاشقی
دو شنبه 7 شهريور 1390 ساعت 23:14 | بازدید : 903 | نوشته ‌شده به دست علیرضا | ( نظرات )

لايــــــق عشـــق تو منم

تــــــــوي گلستــــان وفا

تو ياسي مــــن خاک ترم

تو واژه ســــلام عشـــق

عسل تـــــــرين ترانه اي

واسه نفس کشيدن هام

تـــــو بهتــرين بهــانه اي

با تـــو، تــــو اوج آسمون

بي تـــو اسيـــر قفسـم

قسم به گريه هاي شب

فقط تـــــويي هم نفسم

قسـم به عطر گل سرخ

با تـــــو وفادار مي مونم

هميشه خوب من تويي!

يه عمـره اينو مي دونم



:: موضوعات مرتبط: شعر , عاشقانه , ,
|
امتیاز مطلب : 39
|
تعداد امتیازدهندگان : 13
|
مجموع امتیاز : 13
شکست......
دو شنبه 27 تير 1390 ساعت 1:59 | بازدید : 768 | نوشته ‌شده به دست علیرضا | ( نظرات )

اي آشنا مي بيني قلبم شكست

باقيمانده محبت را ازمن گرفتند

دنياي احساسم خرابي دلگيري شد

خانه ي دل را گرفت گرد باد ماتم

بر قلب پر دردم نفس تازه اي ندميد

و فرياد دلم در سكوت آواره شد

گرمي محبتي نبود و پرنده اي كه پرواز كرد

و تن سردم به جاي قفس

مرهم نبود و از دردها بي حس گشتم

غريبي غمي كه مهمان دلم شد

باز سكوت ،باز درد

و من همان غريبي، كه بودم



:: موضوعات مرتبط: شعر , عاشقانه , ,
|
امتیاز مطلب : 78
|
تعداد امتیازدهندگان : 22
|
مجموع امتیاز : 22
این را تقدیم میکنم به کسانی که شکست عشقی خوردن........
دو شنبه 27 تير 1390 ساعت 1:51 | بازدید : 659 | نوشته ‌شده به دست علیرضا | ( نظرات )

 

نيمه شب آواره و بي حس و حال           در سرم سوداي جامي بي زبان
پرسه اي آغاز كرديم در خيال                 دل به ياد آورد ايام وصال
از جدايي يك دو سالي ميگذشت             يك دوسال ازعمر رفت و برنگشت
دل به ياد آورد اولين بار را                    خاطرات اولين ديدار را
آن نظر بازي آن اسرار را                        آن دو چشم مست آهو وار را
همچو راضي مبهم و سر بسته بود            چون من از تكرار او هم خسته بود
آمد و هم آشيان شد با من او                 هم نشين و همزبان شد با من او
خسته جان بودم كه جان شد با من او       ناتوان بود و توان شد با من  او
دامنش شد خوابگاه خستگي                     اين چنين آغاز شد دل بستگي
واي از آن شب زنده داري تا سحر             واي از آن عمري كه با او شد به سر
مست او بودم زدنيا بي خبر                    دم به دم اين عشق ميشد بيشتر
آمد و در خلوتم دم ساز شد                    گفتگو ها بين ما آغاز شد
گفتمش در عشق پابر جاست دل             گر گشايي چشم دل زيباست دل
گر تو ذورق بان شوي درياست دل            بي تو شام بي فرداست دل
دل ز عشق روي تو حيران شده                 در پي عشق تو سرگردان شده
گفت : در عشقت وفادارم بدان               من تو را بس دوست ميدارم بدان 
شوق وصلت را به سر دارم بدان              چون تويي مخمور خمارم بدان
با تو شادي مشود غم هاي من               با تو زيبا ميشود فرداي من
گفتمش عشقت به دل افزون شده         دل زجا دوي رخت افسون شده
جز تو هر يادي به دل مدفون شده            عالم از زيباييت مجنون شده
بر لبم بگذاشت لب يعني خموش              طعم بوسه از سرم برد عقل و هوش
در سرم جز عشق او سودا نبود                 بهر كس جز او در اين دل جا نبود
ديده جز بر روي او بينا نبود                    همچو عشق من هيچ گل زيبا نبود
خوبي او شهره ي افاق بود                    در نجابت در نكوهي پاك بود
روز گار اما وفا با ما نداشت                 طاقت خوشبختي  ما را نداشت
پيش پاي عشق ما سنگي گذاشت          بي گمان از مرگ ما پروا نداشت
آخر اين قصه  هجران بود و بس            حسرت و رنج فراوان بود و بس
يار ما را از جدايي غم نبود                    در غمش مجنون عاشق كم نبود
بر سر پيمان خود محكم نبود               سهم من از عشق جز ماتم نبود
با من ديوانه پيمان ساده بست            ساده ام آن عهد و پيمان را شكست
بي خبر پيمان ياري ام را گسست          اين خبر ناگاه پشتم را شكست
آن كبوتر عاقبت از بند رسد                رفت و با دلداري ديگر عهد بست
با كه گويم كه او همخون من است        خسم جان و تشنه ي خون من است
بخت بدبين وصل او قسمت نشد           اين گدا مشمول آن رحمت نشد
              آن طلا حاضر به اين قيمت نشد
عاشقان را خوش دلي تقدير نيست        با چنين تقدير بد تدبير نيست
از غمش با دود و دم  همدم شدم         باده نوش غصه او من شدم
مست و مخمور و خرابت از غم شدم      ذره ذره آب شدم كم شدم
آخر آتش زد دل ديوانه را                  سوخت بي پروا پر پروانه را
عشق من از من گذشتي خوش گذر       بعد از اين حتي تو اسمم را نبر
خاطراتم را توبيرون كن زسر                ديشب از كف رفت فردا را نگر
آخرين يكبار را از من بشنو پند           بر من و بر روزگارم دل نبند
عاشقي را دير فهميدي چه سود           عشق ديرين گسسته تار و پود
گرچه آب رفته باز آيد به رود                ماهي بيچاره اما مرده بود
بعد از اين هم اشيانت هر كس است       باش با او ياد تو ما را بس است.

 



:: موضوعات مرتبط: شعر , عاشقانه , ,
|
امتیاز مطلب : 77
|
تعداد امتیازدهندگان : 23
|
مجموع امتیاز : 23
غربت............
شنبه 25 تير 1390 ساعت 10:50 | بازدید : 858 | نوشته ‌شده به دست علیرضا | ( نظرات )

وقتی از غربت ایام دلم می گیرد‎‎
مرغ امید من از شدت غم می میرد
دل به رویای خوش خاطره ها می بندم
باز هم خاطره ها دست مرا می گیرد.

 



:: موضوعات مرتبط: شعر , عاشقانه , ,
|
امتیاز مطلب : 87
|
تعداد امتیازدهندگان : 26
|
مجموع امتیاز : 26
بهار زندگی
شنبه 25 تير 1390 ساعت 10:45 | بازدید : 785 | نوشته ‌شده به دست علیرضا | ( نظرات )

من از قصه زندگی ام نمی ترسم
من از بی تو بودن به یاد تو زیستن و تنها از خاطرات گذشته تغذیه کردن می ترسم.
ای بهار زندگی ام
اکنون که قلبم مالا مال از غم زندگیست
اکنون که باهایم توان راه رفتن ندارد
برگرد
باز هم به من ببخش احساس دوست داشتن جاودانه را
باز هم آغوش گرمت را به سویم بگشا
باز هم شانه هایت را مرحمی برایم قرار بده.
بگزار در آغوشت آرامش را به دست آورم
بدان که قلب من هم شکسته
بدان که روحم از همه دردها خسته شده.
این را بدان که با آمدنت غم برای همیشه من را ترک خواهد کرد.
بس برگرد که من به امید دیدار تو زنده ام



:: موضوعات مرتبط: شعر , عاشقانه , ,
|
امتیاز مطلب : 70
|
تعداد امتیازدهندگان : 22
|
مجموع امتیاز : 22
.....::::::......
شنبه 25 تير 1390 ساعت 10:39 | بازدید : 726 | نوشته ‌شده به دست علیرضا | ( نظرات )

خواهم امشب را که با غم سر کنم

دفتری با اشک چشمم تر کنم

نام آن دفتر نهم دیوان عشق

اشک را عنوان آن دفتر کنم

 باز دلم گرفته گریم اختیاری نیست

 آخه جز گریه منو کاری نیست

 یه عمری از محبت بی نصیبم ای خدا

آخه من غریبم ای خدا

 کو خوبی کدوم مهر ما که چیزی ندیدیم

 از این دنیای شیرین فقط سختی کشیدیم

 کدوم بخت کدوم شانس ما که شانسی نداریم

 هی پشت سر هم همش بد میاریم

 ما خون جگر خوردیم سوختیم وساختیم

 به جرم زنده بودن همه هستی را باختیم



:: موضوعات مرتبط: شعر , عاشقانه , ,
|
امتیاز مطلب : 93
|
تعداد امتیازدهندگان : 24
|
مجموع امتیاز : 24
فقط تو.......
شنبه 25 تير 1390 ساعت 10:35 | بازدید : 689 | نوشته ‌شده به دست علیرضا | ( نظرات )

چه زیباست بخاطر تو زیستن

 


وبرای تو ماندن و به پای تو مردن و به عشق تو سوختن


و چه تلخ وغم انگیز است دور از تو بودن


برای تو گریستن و به عشق و دنیای تو نرسیدن


ای کاش می دانستی بدون تو مرگ گواراترین زندگی است


بدون تو و به دور از دستهای مهربانت زندگی چه تلخ و ناشکیباست


ای کاش می دانستی مرز خواستن کجاست


و ای کاش می دیدی قلبی را که فقط برای تو می تپد



:: موضوعات مرتبط: شعر , عاشقانه , ,
|
امتیاز مطلب : 89
|
تعداد امتیازدهندگان : 26
|
مجموع امتیاز : 26
ستاره..........
شنبه 25 تير 1390 ساعت 10:30 | بازدید : 826 | نوشته ‌شده به دست علیرضا | ( نظرات )

به نام ستاره ی شب تاریکم…یک شب خوب تو اسمون…یک ستاره چشمک زنون…خندیدو گفت کنارتم تا اخرش تاپای جون…ستاره ی قشنگی بود.اروم و نازو مهربون…ستاره شد عشق منو ......ادامه در ادامه مطلب



:: موضوعات مرتبط: عاشقانه , داستان های عاشقانه , ,
|
امتیاز مطلب : 68
|
تعداد امتیازدهندگان : 19
|
مجموع امتیاز : 19
:: ادامه مطلب ...
می روم.....
پنج شنبه 23 تير 1390 ساعت 18:4 | بازدید : 753 | نوشته ‌شده به دست علیرضا | ( نظرات )

 

می روم خسته و افسرده و زار سوی منزلگه ویرانه ی خویش

به خدا می برم از شهر شما دل شوریده و دیوانه ی خویش

می برم,تا که در آن نقطه دور شستشویش دهم از رنگ گناه

شستشویش دهم از لکه ی عشق زین همه خواهش بیجا وتباه

می برم تا ز تو دورش سازم ز تو,ای جلوه ی امید محال

می برم زنده بگورش سازم تا از این پس نکند یاد وصال

ناله می لرزد,می رقصد اشک آه,بگذار که بگریزم من

از تو,ای چشمه ی جوشان گناه شاید آن به که بپرهیزم من

بخدا غنچه ی شادی بودم دست عشق آمد و از شاخم چید

شعله ی آه شدم,صد افسوس که لبم باز بر آن لب نرسید

عاقبت بند سفر پایم بست می روم,خنده به لب,خونین دل

می روم از دل من دست بدار ای امید عبث بی حاصل



:: موضوعات مرتبط: شعر , عاشقانه , ,
|
امتیاز مطلب : 57
|
تعداد امتیازدهندگان : 18
|
مجموع امتیاز : 18
عشق چیست؟....
چهار شنبه 22 تير 1390 ساعت 18:49 | بازدید : 722 | نوشته ‌شده به دست علیرضا | ( نظرات )

به کوه گفتم عشق چیست؟ لرزید.

 

به ابر گفتم عشق چیست؟ بارید.

 

به باد گفتم عشق چیست؟ وزید.

 

به پروانه گفتم عشق چیست؟ نالید.

 

به گل گفتم عشق چیست؟ پرپر شد.

 

و به انسان گفتم عشق چیست؟

 

اشک از دیدگانش جاری شد و گفت؟ دیوانگیست!!!



:: موضوعات مرتبط: شعر , عاشقانه , ,
|
امتیاز مطلب : 56
|
تعداد امتیازدهندگان : 17
|
مجموع امتیاز : 17
زندگی یک بازی درد آور است....
چهار شنبه 22 تير 1390 ساعت 18:46 | بازدید : 635 | نوشته ‌شده به دست علیرضا | ( نظرات )

زندگی یک بازی درد آور است ... زندگی یک اول بی آخر است
زندگی کردیم اما باختیم .... کاخ خود را روی دریا ساختیم
لمس باید کرد این اندوه را ..... بر کمر باید کشید این کوه را
زندگی را باهمین غمها خوش است ...باهمین بیش و همین کمها خوش است
زندگی را خوب باید ازمود ..... اهل صبرو غصه و اندوه بود



:: موضوعات مرتبط: شعر , عاشقانه , ,
|
امتیاز مطلب : 62
|
تعداد امتیازدهندگان : 16
|
مجموع امتیاز : 16
اگر عشق نبود.....
سه شنبه 7 تير 1390 ساعت 12:25 | بازدید : 584 | نوشته ‌شده به دست علیرضا | ( نظرات )

از غم خبری نبود اگر عشق نبود
دل بود ولی چه سود اگر عشق نبود

بی رنگ تر از نقطه ی موهومی بود
این دایره کبود اگر عشق نبود

از آینه ها غبار خاموشی را
عکس چه کسی زدود اگر عشق نبود

در سینه ی هر سنگ، دلی در تپش است
از این همه دل چه سود اگر عشق نبود

بی عشق دلم جز گرهی کور چه بود؟
دل چشم نمی گشود اگر عشق نبود

از دست تو در این همه سرگردانی
تکلیف دلم چه بود اگر عشق نبود



:: موضوعات مرتبط: شعر , عاشقانه , ,
|
امتیاز مطلب : 49
|
تعداد امتیازدهندگان : 13
|
مجموع امتیاز : 13
من از تو....
سه شنبه 7 تير 1390 ساعت 12:17 | بازدید : 560 | نوشته ‌شده به دست علیرضا | ( نظرات )

من از تو راه برگشتی ندارم.. تو از من نبض دنیامو گرفتی
تمام جاده ها رو دوره کردم.. تو قبلا رد پاهامو گرفتی

من از تو راه برگشتی ندارم.. به سمت تو سرازیرم همیشه
تو می‌دونی اگه از من جدا شی.. منم که سمت تو میرم همیشه

مسیر جاده بازه روبم اما.. برای دل بریدن از تو دیره
کسی که رفتنو باور نداره.. اگه مرد سفر باشه نمیره

من از تو راه برگشتی ندارم.. به سمت تو سرازیرم همیشه
تو می‌دونی اگه از من جداشی.. منم که سمت تو میرم همیشه

خودم گفتم یه راه رفتنی هست.. خودم گفتم ولی باور نکردم
دارم می‌رم که تو فکرم بمونی.. دارم میرم دعا کن برنگردم



:: موضوعات مرتبط: شعر , عاشقانه , ,
|
امتیاز مطلب : 99
|
تعداد امتیازدهندگان : 31
|
مجموع امتیاز : 31
عشق واقعی به این میگن......
سه شنبه 7 تير 1390 ساعت 1:56 | بازدید : 585 | نوشته ‌شده به دست علیرضا | ( نظرات )

یک بار دختری حین صحبت با پسری که عاشقش بود، ازش پرسید
چرا دوستم داری؟ واسه چی عاشقمی؟
دلیلشو نمیدونم …اما واقعا”‌دوست دارم
تو هیچ دلیلی رو نمی تونی عنوان کنی… پس چطور دوستم داری؟
چطور میتونی بگی عاشقمی؟
من جدا”دلیلشو نمیدونم، اما میتونم ....
باقی در ادامه مطلب



:: موضوعات مرتبط: عاشقانه , داستان های عاشقانه , ,
|
امتیاز مطلب : 89
|
تعداد امتیازدهندگان : 27
|
مجموع امتیاز : 27
:: ادامه مطلب ...
عاشقانه ولی غمگین.........
سه شنبه 7 تير 1390 ساعت 1:53 | بازدید : 650 | نوشته ‌شده به دست علیرضا | ( نظرات )

در آن روزها، حتی یک سلام به یکدیگر، دل دختر را گرم می کرد. او که ساختن ستاره های کاغذی را یاد گرفته بود هر روز روی کاغذ کوچکی یک جمله برای پسر می نوشت و کاغذ را به شکل ستاره ای زیبا تا می کرد و داخل یک بطری بزرگ می انداخت. دختر با دیدن پیکر برازنده پسر با خود می گفت پسری مثل او دختری با موهای بلند و چشمان درشت را دوست خواهد داشت.
دختر موهایی بسیار سیاه ولی کوتاه داشت و وقتی لبخند می زد، چشمانش به باریکی یک خط می شد.
در ۱۹ سالگی دختر وارد یک دانشگاه متوسط شد و پسر با نمره ممتاز به دانشگاهی بزرگ در پایتخت راه یافت. یک شب، هنگامی که همه دختران خوابگاه برای دوست پسرهای خود ...
باقی در ادامه مطلب



:: موضوعات مرتبط: عاشقانه , داستان های عاشقانه , ,
|
امتیاز مطلب : 94
|
تعداد امتیازدهندگان : 30
|
مجموع امتیاز : 30
:: ادامه مطلب ...
غمگین ترین داستان سال
دو شنبه 6 تير 1390 ساعت 19:41 | بازدید : 667 | نوشته ‌شده به دست علیرضا | ( نظرات )

خسته و تنها ، گرسنه و تشنه ، با دستانی که از سرما قرمز شده بود، در گوشه ای از پارک نشسته بود . تنها چیزی که شاید حیات را در پیکر سرمازده او به جریان می انداخت انتظار بود؛ انتظاری که از ساعتها قبل با چند بسته آدامس در دستش شروع شده بود؛ که شاید کسی....باقی در ادامه مطلب

 



:: موضوعات مرتبط: عاشقانه , داستان های عاشقانه , ,
|
امتیاز مطلب : 87
|
تعداد امتیازدهندگان : 26
|
مجموع امتیاز : 26
:: ادامه مطلب ...
خدایا کمکم کن...
دو شنبه 6 تير 1390 ساعت 19:31 | بازدید : 718 | نوشته ‌شده به دست | ( نظرات )

داستان را در دلتان با صدای بلند و با توجه بخوانید. مطمئنا تا سال ها آن را در خاطر خواهید داشت.
داستان درباره یک کوهنورد است که می خواست از بلندترین کوه ها بالا برود او پس از سال ها آماده سازی، ماجراجویی خود را آغاز کرد ولی از آنجا که افتخار این کار را فقط برای خود می خواست، تصمیم گرفت تنها از کوه بالا برود.
او سفرش را زمانی آغاز کرد که هوا رفته رفته رو به تاریکی میرفت ولی قهرمان ما به جای آنکه چادر بزند و شب را زیر چادر به شب برساند، به صعودش ادامه داد تا این که هوا کاملاٌ تاریک شد.
به جز تاریکی هیچ چیز دیده نمیشد سیاهی شب همه جا را پوشانده بود و مرد نمیتوانست چیزی ببیند حتی ماه وستاره ها پشت انبوهی از ابر پنهان شده بودند .پ کوهنورد همانطور که داشت بالا میرفت، در حالی که چیزی به فتح قله نمانده بود، ناگهان...
بقيه داستان را در ادامه مطلب بخوانيد



:: موضوعات مرتبط: عاشقانه , داستان های عاشقانه , ,
:: برچسب‌ها: خدا ,
|
امتیاز مطلب : 86
|
تعداد امتیازدهندگان : 24
|
مجموع امتیاز : 24
:: ادامه مطلب ...
ای ستاره ها.....
دو شنبه 6 تير 1390 ساعت 18:0 | بازدید : 603 | نوشته ‌شده به دست علیرضا | ( نظرات )

ای ستاره ها که بر فراز آسمان

 

با نگاه خود اشاره گر نشسته اید

ای ستاره ها که از ورای ابر ها

بر جهان ما نظاره گر نشسته اید

آری این منم که در دل سکوت شب

نامه های عاشقانه پاره میکنم

ای ستاره ها اگر بمن مدد کنید

دامن از غمش پر از ستاره میکنم

با دلی که بوئی از وفا نبرده است

جور بی کرانه و بهانه خوش تر است

در کنار این مصاحبان خود پسند

ناز و عشوه های زیرکانه خوش تر است

ای ستاره ها چه شد در نگاه من

دیگر ان نشاط و نغمه و ترانه مرد؟

ای ستاره ها چه شد که بر لبان او

اخر ان نوای گرم عاشقانه مرد؟

جام باده سر نگون و بسترم تهی

سر نهاده ام بروی نامه های او

سر نهاده ام که در میان این سطور

جستجو کنم نشانی از وفای او

ای ستاره ها مگر شما هم اگهید

از دو روئی و جفای ساکنان خاک

که این چنین به قلب اسمان نهان شدید

ای ستاره ها،ستاره های خوب و پاک

من که پشت پا زدم به هر چه هست و نیست

تا که کام او ز عشق خود روا کنم

لعنت خدا به من اگر بجز جفا

زین پس به عاشقان باوفا کنم

ای ستاره ها که همچو قطزه های اشک

سر بدامن سیاه شب نهاده اید

ای ستاره ها کز ان جهان جاویدان

روزنی بسوی این جهان گشاده اید

رفته است و مهرش از دلم نمی رود

ای ستاره ها ،چه شد که او مرا نخواست؟

ای ستاره ها،ستاره ها،ستاره ها

پس دیار عاشقان جاودان کجاست؟



:: موضوعات مرتبط: شعر , عاشقانه , ,
|
امتیاز مطلب : 68
|
تعداد امتیازدهندگان : 21
|
مجموع امتیاز : 21
می دانم که......
دو شنبه 6 تير 1390 ساعت 17:54 | بازدید : 662 | نوشته ‌شده به دست علیرضا | ( نظرات )

 

مي دانم که مرا

 

از ياد خواهي برد ولي هيچگاه يادت را از باغ ذهنم نخواهم چيد

مي دانم که مرا

با کوله بار غم در کوچه هاي پر از دلواپسي رها ميکني ولي من

تا هميشه همچون خار ، در کنار تو گل خواهم ماند

مي دانم که

در سکوت دلنشين شبت ، فانوس تنهاي ات نبودم ولي

از درون شعله مي کشيدم

مي دانم که

سايه ام نامهربانتر از هميشه بود ولي هميشه در کوچه هاي

دلتنگي ات مرهم زخم هاي کهنه ات بود

ولی تو هیچ وقت .....................



:: موضوعات مرتبط: شعر , عاشقانه , ,
|
امتیاز مطلب : 43
|
تعداد امتیازدهندگان : 13
|
مجموع امتیاز : 13
سرود غم ها.......
دو شنبه 6 تير 1390 ساعت 17:52 | بازدید : 618 | نوشته ‌شده به دست علیرضا | ( نظرات )

تنها تر از یه پاییز دل خون تر از یه ابرم

 

نیستی و باز به یادت عکساتو بغل می کردم

از دست رفتن نفسهام نبض خیس توچشمام

غیر تو توفکر من نیست این دل که بی تو تنهاست

خسته تر از سکوتم آه سردی توی سینه ام

با این دردای کهنم باز پنهان براهت می نشینم

از تو دورم گل من نیستی و باز بی قرارم

تا برگردی به خونه سر روی اشکام میزارم

اون وقت که نیست امیدی توی راه جدای

اون رفت و خاطراتم می خونن باز کجای

من قصه ی یه دردم شمعی تنها توبادم

خاک حسرت رو دوشم بازم چشماته بیادم

آه و افسوس خدایا آه ای رفته تو رویا

آه ای خسته ز دنیا آه ای مرده تو غم ها

بشنو از من خدایا روی موجه یه دریا

می خونم سرود غم ها با یاد یه ماه زیبا



:: موضوعات مرتبط: شعر , عاشقانه , ,
|
امتیاز مطلب : 47
|
تعداد امتیازدهندگان : 15
|
مجموع امتیاز : 15
به هیچ می اندیشم.....
دو شنبه 6 تير 1390 ساعت 17:49 | بازدید : 617 | نوشته ‌شده به دست علیرضا | ( نظرات )

شبها وقتی من و دل تنهای تنها می مونیم

 

واسه هم قصه ای از روز جدائی می خونیم

میگم ای دل ، دل آلوده ی درد اگه روزی بکشم ناله سرد

آه و نالم می گیره دومنشون رو آتیش عشق می سوزونه همشون رو

شبها وقتی منو دل تنهای تنها می مونیم

واسه هم قصه ای از روز جدائی می خونیم

تو مصیبت کشی ای دل،می دونم میون آتیشی ای دل ، می دونم

داری پرپر می زنی ، جون می کنی اینو از اشکهای چشمات می خونم

شبها وقتی من و دل تنهای تنها می مونیم

واسه هم قصه ای از روز جدائی می خونیم

دیگه دل طفلکی دیوونه شده مثل من ، در به در از خونه شده

نداره هیچکس و این دل،می دونم دیوونه ، همدم دیوونه شده



:: موضوعات مرتبط: شعر , عاشقانه , ,
|
امتیاز مطلب : 53
|
تعداد امتیازدهندگان : 16
|
مجموع امتیاز : 16
مهمان ناخوانده
دو شنبه 6 تير 1390 ساعت 17:44 | بازدید : 750 | نوشته ‌شده به دست علیرضا | ( نظرات )

  غم اومده خونه ی من انگشت بردر میزنه

مهمون ناخونده ی من هر شب به من سر میزنه

 

این غمه که هی در میزنه، دلم براش پر میزنه

مهمون نا خونده ی من هر شب به من سر میزنه

 

زندگی زندون منه بعد از خدا گواه من چشم های گریون منه

ای غم بیا ای غم بیا خوش اومدی خونه ی من

 

یه وقت نشه هوس کنی بری از این خونه ی من

دل کوچیکه،عشق دیگه جای تو نیست

خونه کرده تو دلم غم ، دیگه مآوای تو نیست

 

خونه ی کوچیک تو ، تو این دل ویرونه منه

جای تو غم همیشه در رگ و خون منه

 

مهمون ناخونده صاحب خونه ی من

شب نشین شب تنهایی و محفل منه

 

مهمون ناخونده صاحب خونه ی دلم شد

شب نشین شب تنهایی و محفلم شده

 



:: موضوعات مرتبط: شعر , عاشقانه , ,
|
امتیاز مطلب : 61
|
تعداد امتیازدهندگان : 17
|
مجموع امتیاز : 17
دو شنبه 6 تير 1390 ساعت 17:27 | بازدید : 578 | نوشته ‌شده به دست علیرضا | ( نظرات )

اگر دلبر ز من دلگیر باشد / علاج رفتنش شب گیر باشد

به پابوس تو دلبر خواهم آمد / اگر در گردنم زنجیر باشد . . .

.

.

.

ادامه در ادامه مطلب



:: موضوعات مرتبط: عاشقانه , ,
|
امتیاز مطلب : 45
|
تعداد امتیازدهندگان : 15
|
مجموع امتیاز : 15
:: ادامه مطلب ...
قطرات عاشقانه
دو شنبه 6 تير 1390 ساعت 12:21 | بازدید : 505 | نوشته ‌شده به دست | ( نظرات )

 

 

 

شب گریه های زار امانم نمی دهد

نفرین روزگار امانم نمی دهد

 

گفتم ز سوز دل بنویسم برای تو

چشمان اشکبار امانم نمی دهد

 

یکدم به چشم خسته من خواب ره نیافت

سودای انتظار امانم نمی دهد

 

هر صبح و شام زخم زبانها و طعنه ی

پنهان و آشکار امانم نمی دهد

 

دلتنگ پرسه های غروب خزان شدم

افسوس... این بهار امانم نمی دهد

 

صد بار توبه کردم و صد ره شکستمش

چون نفس نا بکار امانم نمی دهد

 

گفتم ز یاد می برمش بعد از این ، ولی

این قلب بی قرار امانم نمی دهد



:: موضوعات مرتبط: شعر , عاشقانه , ,
|
امتیاز مطلب : 56
|
تعداد امتیازدهندگان : 16
|
مجموع امتیاز : 16
نازنینم......
یک شنبه 5 تير 1390 ساعت 10:46 | بازدید : 556 | نوشته ‌شده به دست علیرضا | ( نظرات )

 

نازنينـــــــــــــــــــم !

بي تو اينجا نا تمام افتاده ام

پخته اي بودم که خام افتاده ام

گفته بودي تا که عاقلتر شوم

آه ، مي خواهي مگر کافر شوم

من سري دارم که مي خواهد کمند

حالتي دارم که محتاجم به بند

کاشکي در گردنم زنجير بود

کاشکي دست تو دامنگيربود

عقل ما سرمايه دردسر است

من جهان را زير وبالا کرده ام

عشق خود را در تــــــو پيدا کرده ام

من دگر از هر چه جز دل خسته ام

عهد ياري با دل دل بسته ام

بر لب تو خنده مجنوني ام

خنده تو رنگي از دلخونيم



:: موضوعات مرتبط: شعر , عاشقانه , ,
|
امتیاز مطلب : 53
|
تعداد امتیازدهندگان : 17
|
مجموع امتیاز : 17
اولين باري كه عاشقت شدم...
جمعه 3 تير 1390 ساعت 13:52 | بازدید : 707 | نوشته ‌شده به دست | ( نظرات )
اولین باری که عاشقت شدم یادته ؟
من یه کرم سیب بودم و تو یه کرم ابریشم ...
من به تو قول دادم دیگه هیچوقت سیب نخورم و تو هم قول دادی دور خودت پیله نزنی
ولی نمی دونم چی شد که من طاقت نیاوردم و فقط یه خورده سیب خوردم و تو هم از غصه دور خودت پیله بستی...
حالا دومین باره که عاشقت شدم
اما من هنوز یه کرم سیب هستم و تو یه پروانه خوشگل
تو پر زدی و رفتی و من موندم و سیب هایی که جایی برای خورده شدنشون نمونده ...
از هر چی سیبه منتنفرم...



:: موضوعات مرتبط: عاشقانه , جملات زیبای عاشقانه , ,
|
امتیاز مطلب : 64
|
تعداد امتیازدهندگان : 18
|
مجموع امتیاز : 18
عشقي كه ميليون ها آدم با آن گريه كردند...
جمعه 3 تير 1390 ساعت 13:42 | بازدید : 551 | نوشته ‌شده به دست | ( نظرات )

گفته شده است که عکس این دو پرنده در کشور اکراین گرفته شده است. میلیون ها نفر در کشور آمریکا و اروپا با دیدن این عکس ها گریه کرده اند. عکاس این عکسsها آنها را به بالاترین قیمت ممکن به روزنامه های فرانسه فروخته است و تمام نسخه های روزنامه در روز انتشار این عکس بطور کامل فروخته شده است.


 


 


 

"برای خواندن داستان و مشاهده عکس ها به ادامه مطلب مراجعه کنید"


 

(حتما نظر بدین)




 



:: موضوعات مرتبط: عاشقانه , داستان های عاشقانه , ,
|
امتیاز مطلب : 48
|
تعداد امتیازدهندگان : 14
|
مجموع امتیاز : 14
:: ادامه مطلب ...
عشق یعنی...
جمعه 3 تير 1390 ساعت 13:36 | بازدید : 530 | نوشته ‌شده به دست | ( نظرات )

 

تصاوير جديد زيباسازی وبلاگ , سايت پيچك » بخش تصاوير زيباسازی » سری هفتم www.pichak.net كليك كنيد

عشق یعنی مستی و دیوانگی

عشق یعنی با جهان بیگانگی

عشق یعنی شب نخفتن تا سحر

عشق یعنی سجده ها با چشم تر

عشق یعنی سر به دار آویختن

عشق یعنی اشک حسرت ریختن

عشق یعنی در جهان رسوا شدن

عشق یعنی مست و بی پروا شدن

عشق یعنی سوختن یا ساختن

عشق یعنی زندگی را باختن

عشق یعنی انتظار و انتظار

عشق یعنی هرچه بینی عکس یار

عشق یعنی دیده بر در دوختن

عشق یعنی در فراقش سوختن

عشق یعنی لحظه های التهاب

عشق یعنی لحظه های ناب ناب

عشق یعنی سوز نی ، آه شبان




:: موضوعات مرتبط: شعر , عاشقانه , ,
|
امتیاز مطلب : 36
|
تعداد امتیازدهندگان : 11
|
مجموع امتیاز : 11
ای کاش ............
شنبه 28 خرداد 1390 ساعت 11:24 | بازدید : 558 | نوشته ‌شده به دست علیرضا | ( نظرات )


 

کاش می شد خالی از تشویش بود

برگ سبزی تحفه ی درویش بود

کاش تا دل می گرفت و می شکست

عشق می آمد کنارش می نشست

کاش با هر دل , دلی پیوند داشت

هر نگاهی یک سبد لبخند داشت

کاش لبخندها پایان نداشت

سفره ها تشویش آب ونان نداشت

کاش می شد ناز را دزدید و برد

بوسه رابا غنچه هایش چید و برد

کاش دیواری میان ما نبود

بلکه می شد آن طرف تر را سرود

کاش من هم یک قناری می شدم

درتب آواز جاری می شدم

آی مردم من غریبستانی ام

امتداد لحظه ای بارانیم

شهر من آن سو تر از پروازهاست

در حریم آبی افسانه هاست

شهر من بوی تغزل می دهد

هرکه می آید به او گل می دهد

دشتهای سبز , وسعتهای ناب

نسترن , نسرین , شقایق , آفتاب

باز این اطراف حالم را گرفت

لحظه ی پرواز بالم را گرفت

می روم آن سو تو را پیدا کنم

در دل آینه جایی باز کنم .



:: موضوعات مرتبط: شعر , عاشقانه , ,
|
امتیاز مطلب : 53
|
تعداد امتیازدهندگان : 17
|
مجموع امتیاز : 17
کمکم کن
دو شنبه 23 خرداد 1390 ساعت 13:10 | بازدید : 640 | نوشته ‌شده به دست علیرضا | ( نظرات )

حست ميکنم نه نزديکتر به رگهايم بلکه در رگهايم ...

 

حست ميکنم نه آن دور نه در آسمان نه در کعبه بلکه در دستانم....

حس ميکنمت عزيزدل ...

در دلم در قلبم در زبانم درچشمانم ...

تو اينجايي ،هميشه بودي من نبودم وشرمسارم از نبودنم تو هميشه حاضربوده اي ومن غايب...

تو هميشه دلنگرانم بوده اي اين من بوده ام که تورا نديده ام ...

تو وفاکردي باصدجفايت ومن جفاکردم باصد وفايم ....

تو آني که آني مرا تنها نگذاشتي ومن مني هستم که فقط من بودم ...

تو ،تو،تو،آه از تو....

ادامه در ادامه مطلب



:: موضوعات مرتبط: شعر , عاشقانه , ,
|
امتیاز مطلب : 58
|
تعداد امتیازدهندگان : 19
|
مجموع امتیاز : 19
:: ادامه مطلب ...
خوشبختی....
دو شنبه 12 ارديبهشت 1390 ساعت 10:51 | بازدید : 625 | نوشته ‌شده به دست علیرضا | ( نظرات )

عمر رفته، راه بسته، غنچه اي زرد و شكسته

 

سایه شب، برکه شور، من و این پاهای خسته

تو و تنهایی و وحشت، من و درد و غم و محنت

یه بغل دلواپسی ها، میون دلم نشسته

قصه غم، غربت تو، ترس از این بی کسی ها

روزگار بی وفایی، یه هوا عهد شکسته

این تموم قصه هامه، همه دار و ندارم

می دونم، تو هم می دونی، که جونم به جونت بسته

پس بیا غم و رها کن، موندنی ها رو صدا کن

بيا تا با هم بچینیم، گل سرخ دسته به دسته

نا امیدی خود مرگه، روز خوشبختی رسیده

آخر خوب و ببینیم، شب دلتنگی گذشته



:: موضوعات مرتبط: شعر , عاشقانه , ,
|
امتیاز مطلب : 93
|
تعداد امتیازدهندگان : 29
|
مجموع امتیاز : 29
تنهایی رو دوست دارم....
دو شنبه 12 ارديبهشت 1390 ساعت 10:32 | بازدید : 576 | نوشته ‌شده به دست علیرضا | ( نظرات )

 

تنهايی را دوست دارم زيرا بی وفا نيست

 

تنهايی را دوست دارم زيرا عشق دروغی در آن نيست

 

تنهايی را دوست دام زيرا تجربه کردم

 

تنهايی را دوست دارم زيرا خداوند هم تنهاست

 

تنهايی را دوست دارم زيرا

 

در کلبه تنهایی هايم درانتظار خواهم گريست و انتظار

 

کشيدنم را پنهان خواهم کرد



:: موضوعات مرتبط: شعر , عاشقانه , ,
|
امتیاز مطلب : 99
|
تعداد امتیازدهندگان : 32
|
مجموع امتیاز : 32
یک شنبه 11 ارديبهشت 1390 ساعت 23:54 | بازدید : 665 | نوشته ‌شده به دست علیرضا | ( نظرات )

i-love-you-love-you

برخیز که غیر از تو مرا دادرسی نیست

گویی همه خوابند ، کسی را به کسی نیست

آزادی و پرواز از آن خاک به این خاک

جز رنج سفر از قفسی تا قفسی نیست

این قافله از قافله سالار خراب است

اینجا خبر از پیش رو و باز پسی نیست

تا آئینه رفتم که بگیرم خبر از خویش

دیدم که در آن آئینه هم جز تو کسی نیست

من در پی خویشم ، به تو بر می خورم اما

آن سان شده ام گم که به من دسترسی نیست

آن کهنه درختم که تنم زخمی برف است

حیثیت این باغ منم ، خار و خسی نیست

امروز که محتاج توام ، جای تو خالیست

فردا که می آیی به سراغم نفسی نیست

در عشق خوشا مرگ که این بودن ناب است

وقتی همه ی بودن ما جز هوسی نیست

 

 


:: موضوعات مرتبط: شعر , عاشقانه , ,
|
امتیاز مطلب : 98
|
تعداد امتیازدهندگان : 32
|
مجموع امتیاز : 32
یک شنبه 11 ارديبهشت 1390 ساعت 23:46 | بازدید : 639 | نوشته ‌شده به دست علیرضا | ( نظرات )

گریه کن تو میتونی

پیش اون نمی مونی

اون دیگه رفته، بسه تمومش کن

گریه کن، ته خط، عشق تو دیگه رفته

تو دله، یکی دیگه نشسته تمومش کن

چشم به راه، نشین اینجا، میمونی دیگه تنها

گریه نکن اون دیگه نمیاد خونه

دست بکش، دیگه از اون طفلکی، دل داغون

اون دیگه، خوش فکر نکن حال تو میدونه

تنها میمونی، اخه این و میدونی، مثل اون پیدا نمیشه

اشکات میریزه، اخه اون واسط عزیزه، توی قلبته همیشه

یادش می افتی، دلت اتیش میگیره، میگی کاش برگرده پیشت

راهی نداری، تو باید طاغت بیاری، اخه میدونی نمیشه



:: موضوعات مرتبط: شعر , عاشقانه , ,
|
امتیاز مطلب : 128
|
تعداد امتیازدهندگان : 38
|
مجموع امتیاز : 38
عشق یعنی........
چهار شنبه 7 ارديبهشت 1390 ساعت 13:53 | بازدید : 641 | نوشته ‌شده به دست علیرضا | ( نظرات )

http://dl.patoghestan.com/patoghestan/abbas/ax/love-pic/kart-postal-asheghaneh2/1a17cdde2ecbddf7123de15eb8867aa5.jpg 

عشق يعني يك سلام و يك درود
                                                                  عشق يعني درد و محنت در درون

عشق يعني يك تبلور يك سرود
                                                               عشق يعني قطره و دريا شدن

عشق يعني يك شقايق غرق خون
                                                                عشق يعني زاهد اما بت پرست

عشق يعني همچو من شيدا شدن
                                                                     عشق يعني همچو يوسف قعر چاه
 
عشق يعني بيستون كندن بدست
                                                         عشق يعني آب بر آذر زدن

عشق يعني چون محمد پا به راه
                                                              عشق يعني عالمي راز و نياز

عشق يعني با پرستو پرزدن
                                                                   عشق يعني رسم دل بر هم زدن
 
عشق يعني يك تيمم يك نماز
                                                                عشق يعني سر به دار آويختن

عشق يعني اشك حسرت ريختن
                                                                   عشق يعني شب نخفتن تا سحر

عشق يعني سجده ها با چشم تر
                                                                   عشق يعني مستي و ديوانگى

عشق يعني خون لاله بر چمن
                                                                     عشق يعني شعله بر خرمن زدن

عشق يعني آتشي افروخته
                                                                   عشق يعني با گلي گفتن سخن

عشق يعني معني رنگين كمان
                                                              
عشق يعني شاعري دلسوخته

عشق يعني قطره و دريا شدن
                                                                عشق يعني سوز ني آه شبان

عشق يعني لحظه هاي التهاب
                                                                  عشق يعني لحطه هاي ناب ناب

عشق يعني ديده بر در دوختن
                                                                 عشق يعني در فراقش سوختن

عشق يعني انتظار و انتظار
                                                                          عشق يعني هر چه بيني عكس يار

عشق يعني سوختن يا ساختن
                                                              عشق يعني زندگي را باختن

عشق يعني در جهان رسوا شدن
                                    عشق يعني مست و بي پروا شدن

عشق يعني با جهان بيگانگى

 



:: موضوعات مرتبط: شعر , عاشقانه , ,
|
امتیاز مطلب : 86
|
تعداد امتیازدهندگان : 27
|
مجموع امتیاز : 27
بیچاره دلم........
چهار شنبه 7 ارديبهشت 1390 ساعت 13:46 | بازدید : 699 | نوشته ‌شده به دست علیرضا | ( نظرات )

http://img.pixbaran.com/images/0qdxw2e9y1z1pqrlhjb.jpg

گر تن شود ازهجر تو بيمارچه بايد

ازدوري رويت شود اين کارچه بايد

غم پرشده درسينه غم ديده ام امشب

گر غم کُنَدم خسته وتب دار چه بايد

بيچاره دلم سرخوش برروي شما بود

اين دلخوشي هم رفته زديدارچه بايد

گفتي که بهار آيدو گلخنده زني باز

گرعمرمن آيد به سر اي يار چه بايد

با وعده نگردد دل ِغم ديده ما شاد

شادي نرسد ازتو گراين بارچه بايد

بايادرُخت دلخوشم اي دوست مددکن

گرگلبن عشق تو شود خار چه بايد.....

 



:: موضوعات مرتبط: شعر , عاشقانه , ,
|
امتیاز مطلب : 105
|
تعداد امتیازدهندگان : 33
|
مجموع امتیاز : 33
ترکم مکن
سه شنبه 6 ارديبهشت 1390 ساعت 19:32 | بازدید : 935 | نوشته ‌شده به دست | ( نظرات )

http://darkdiary.ru/user_data/photo/alone_girl.jpg

ترکم مکن ای عشق من بی همزبانم         تنها تو یی ای نازنین آرام جانم

اینجا کسی در سینه اش رویا ندارد            دل را سپردن تا ابد معنا ندارد

سردرگریبانم کسی هم درد من نیست       از عشق جز آلودگی چیزی ندیدم

از فصل های دوستی من دل بریدم             این زندگی دیگر سرو سامان ندارد

دیگر به عشق من کسی ایمان ندارد          دیگر نمی داند که را باید صدا زد

این قلب را تا کی به طوفان بلا زد               من باغبان فصل های انتظارم

                       تو خوب می دانی من اینجا بی قرارم



:: موضوعات مرتبط: شعر , عاشقانه , جملات زیبای عاشقانه , ,
|
امتیاز مطلب : 87
|
تعداد امتیازدهندگان : 26
|
مجموع امتیاز : 26